ماه و مهر |
به گزارش میانخبر ، امین یاوری سورکی که سابقه حضور در پست های مختلف در شهرداری تهران را داشته طی حکمی بعنوان معاون برنامه ریزی هماهنگی امور شورا شهرداری منطقه 7 تهران معرفی شد. یاوری که در سالهای گذشته سمتهای چون نماینده شهرداری تهران در دادسرای ویژه شهرداریهای تهران، رئیس اداری و پشتیبانی، مشاور هماهنگی و ارتباطات شهرداری تهران ، معاون مالی و اداری اداره کل حقوقی شهرداری تهران ، دبیر اجرایی کمیته اقوام شهرداری را داشته است. وی در زمان انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نیز در هسته مرکزی ستاد انتخاباتی دکتر قالیباف حضور داشت. (این انتصاب را به پسرخاله گرامی خود تبریک میگویم.)
[ شنبه 93/4/14 ] [ 3:43 عصر ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
این سخن مفهوم آن تماما با تروریست های “داعش” منطبق است کسانی که پرچم های سیاه دارند، اسامی شان، کنیه است مانند “ابو مصعب، ابوالبراء و…” و نسبت هایشان به شهرها می رسد مانند “البغدادی، الحرانی و…” . به گزارش «پایگاه خبری تحلیلی رئیس جمهور ما»؛ اخبار رسیده از عراق حاکی از آن است که از ابتدای حمله تمام عیار گروهک تروریستی – تکفیری “داعش” به نقاط مختلف عراق تاکنون ارتش موفق شده 3156 تروریست را به هلاکت برساند. ابو ایوب الصومالی؛ ابو یمامه الدوسری؛ ابو زینة اللیبی؛ حامد اسمعیل الصبیحی؛ ابو حفصة الانباری؛ ابو انس الشامی؛ ابو بکر الشیشانی. لازم به ذکر است، حضرت امیر المومنین علی علیه السلام 1400 سال پیش فرمودند: “إذا رأیتم الرایات السود فالزموا الأرض ولا تحرکوا أیدیکم ولا أرجلکم ثم یظهر قوم ضعفاء لا یُوبه لهم قلوبهم کزُبَر الحدید هم أصحاب الدولة لا یفون بعهد ولا میثاق یدعون إلى الحق ولیسوا من أهله “أسماؤهم الکنى ونسبتهم القرى” حتى یختلفوا فیما بینهم ثم یؤتی الله الحق من یشاء…” (1) ترجمه: زمانی که پرچم های سیاه را دیدید از جای خود حرکت نکنید – به این معنا که دعوت آنان باطل است و نباید به کمک آنان بشتابید – سپس قومی ضعیف ظاهر می شوند که قلب هایشان مانند براده های آهن سخت است، آنها وفادار به هیچ عهدی نیستند، به حق فرا می خوانند در حالیکه از آن نیستند، اسامی شان، کنیه و نسبت هایشان از نام شهرها گرفته شده؛ تا اینکه در بین خود اختلاف نظر پیدا می کنند و خداوند خداوند اهل حق – هر کسی که بخواهد- را ظاهر می سازد…” گفته می شود این سخن که مفهوم آن تماما با تروریست های “داعش” منطبق است کسانی که پرچم های سیاه دارند، اسامی شان، کنیه است مانند “ابو مصعب، ابوالبراء و…” و نسبت هایشان به شهرها می رسد مانند “البغدادی، الحرانی و…” . شایان ذکر است، حدیث فوق در کتاب “احقاق الحق و ازهاق الباطل” ذکر شده است. [ شنبه 93/4/14 ] [ 2:58 عصر ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
میدان 72در یکی از صفحات نوشت: جنبش سبز به داعش پیوست برای تاریخ نوشتم تا روزی قضاوت کند که مزدورهای امریکا درایران و عراق و سوریه و هر جای دیگر دنیا رفتار مشابهی انجام میدهند و فقط این رسانه های دنیا هستند که اسم یکی را داعش می گذارند و دیگری را جنبش سبز و از هر کدام مطابق میل کدخدا تصویر می کنند?. به گزارش میدان 72، یکی از کاربران شبکه های اجتماعی نوشت: یکی از ماموران امنیتی زخمی شده بود و روی زمین افتاده بود. عده ای که صورتهاشان را بسته بودند رفتند و بر بدن نیمه جان او بنزین ریخته و آتشش زدند. من رفتم و بدن در حال سوختن او را از وسط جمعیت به کنار کشیدم و لباس هلآال احمر خودم را بر تنش انداختم. به یکباره جمعیت به سوی من حمله ور شدند و با عمود آهنین به سرم کوبیدند. سه نقطه از سرم شکست، بینایی ام را تقریبا از دست دادم. در همان وسط خیابان چند نفر دست و پایم را گرفتند، یکی شان با درفش به زیر ناخن های پایم می انداخت و ناخن های پایم را یکی یکی کشیدند… مرا به خانه ای بردند و در آن جا شکنجه ام کردند و در نهایت وقتی تصور کردند که جان داده ام، جنازه ام را در خیابان انداختند و رفتند… وقتی تصاویر من از تلویزیون پخش شد، حتی مادرم هم مرا نشناخته بود و از تن صدا حدس زده بود که من پسرش هستم و به این ترتیب بود که بعد از چند روز بی خبری از من، خانواده ام توانستند ردی پیدا کنند و سراغم بیایند… این ها که خواندید، هیچ ربطی به داعش و وقایع کنونی عراق ندارند! خاطراتی است که براساس خاطرات شهید ستاری و خانواده اش بازنویسی کرده ام. شهید ستاری را در عاشورای 88، همین فتنه گران آزادی خواه و دموکرات در وسط خیابان های تهران به فجیع ترین شکل شکنجه کردند و او در نهایت در زمستان گذشته به شهادت رسید برای تاریخ نوشتم تا روزی قضاوت کند که مزدورهای امریکا درایران و عراق و سوریه و هر جای دیگر دنیا رفتار مشابهی انجام میدهند و فقط این رسانه های دنیا هستند که اسم یکی را داعش می گذارند و دیگری را جنبش سبز و از هر کدام مطابق میل کدخدا تصویر می کنند. [ دوشنبه 93/4/2 ] [ 12:51 عصر ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
لطف الله فروزنده:
دکتر احمدی نژاد بساط فساد دولت های هاشمی و خاتمی را جمع کردیک بار می گویند آقای احمدی نژاد ماشین ها را پس نمی دهد، یک بار می گویند 3 هزار نفر را غیر قانونی بورسیه کرده، یک بار می گویند 400 هزار نفر را غیر قانونی استخدام کرده. من نمی دانم اگر دولت قبل اینقدر به زعم آقایان کار خلاف داشته چرا الان ما آزاد هستیم، چون اصولا طبق گفته اینها باید الان همه ماها را بازداشت می کردند به گزارش میدان 72، روز چهارشنیه جانشین معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییس جمهوری با اشاره به اینکه در دولت قبلی (از سال 84 تا 92) 650 هزار نفر به صورت رسمی، پیمانی یا قراردادی استخدام شدند، گفت: «استخدام 400 هزار نفر بدون نشر آگهی و برگزاری آزمون بود». این سخنان محمود عسگری آزاد اما تاکنون واکنش چندانی در پی نداشته است. نمایندگان مجلس می گویند هنوز اطلاع چندانی از این موضوع ندارند و به همین دلیل ترجیح می دهند تا اظهار نظر نکنند. حتی بهروز نعمتی، سخنگوی هیات رئیسه مجلس هم به پیام نو می گوید که معلوم نیست مجلس وارد بررسی این ادعا بشود یا خیر. در این شرایط لطف الله فروزنده، معاون توسعه مدیریت و نیروی انسانی محمود احمدی نژاد با بیان اینکه «من این ادعا را تکدیب می کنم و اصلا و ابدا آن را قبول ندارم» به پیام نو می گوید: «این دروغ محض است. دولت باید اسنادش را بدهد و بگوید چرا دارد این حرف ها را می زند. در دولت قبلی حدود 24 درصد نیروی دولتی کاهش پیدا کرد». وی شیوه به خدمت گیری نیروی انسانی در دولت اصلاحات را «برده داری مدرن» می نامد و ادامه می دهد: «دولت اصلاحات این شیوه را راه انداخت و سعی کرد تا گسترش دهد، دولت سابق اما برای استخدام نیرو به جنگ برده داری جدید رفت. یک بحث در دولت قبلی این بود که برخی شرکت ها هستند که به عنوان شرکت واسطه نیروهایی را به خدمت گرفته اند و حق حقوق آنها را هم نمی دهند و باید برای این موضوع کاری انجام شود. دولت نشست و برنامه ریزی کرد تا به جای اینکه قرارداد این نیروها با شرکت ها باشد، بیایند و مستقیما با دولت قرارداد ببندند، یعنی شرکت های واسطه ای را حذف کردیم. رقم این نیروها هم چیزی حدود 250 هزار نفر بود». فروزنده همچنین ادامه می دهد: «اگر منظور آقای عسکری آزاد این افراد است که اینها مربوط به دولت اصلاحات می شوند و خودشان اینها را آورده بودند و ربطی هم به ما نداشته است. منتهی مدلی که داشتند یک مدل بسیار بد برده داری مدرن بود و به شدت مورد اعتراض این افراد واقع شد بنابراین دولت سابق آمد به داد اینها رسید و به کارشان سر و سامان داد. این مدل گرفتن نیرو با شرکت های واسطه دستپخت دولت آقای خاتمی بود و در زمان خود آقای عسکری آزاد این امر اتفاق افتاد و این شرکت ها فقط کارشان این بود که نیروها را استثمار می کردند و حق و حقوق آنها را نمی دادند و بهره وری سیستم هم بسیار پایین بود. ضمن اینکه ورود نیرو هم بدون حساب و کتاب شده بود. ما آمدیم و جلوی این کار را گرفتیم و گفتیم هر نیرویی که می خواهد وارد سیستم بشود باید با آزمون بیاید». همه استخدام ها بر اساس قانون بوده معاون محمود احمدی نژاد در دولت دهم درباره حجم استخدام ها در این دولت نیز توضیح می دهد: «چیزی که دولت قبل استخدام کرد روشن است. یک 40 هزار نفر متعلق به آموزش و پرورش بود که با آزمون استخدام کردیم و همه هم می دانند. یک 23 هزار نفر هم استخدام پرستاران بود که قانون به ما تکلیف کرده بود و با آزمون هم انجام دادیم. یک رقم 60 هزار نفر هم معلمان حق التدریسی بودند که باز هم در زمان دولت اصلاحات گرفته شده بودند که مجلس به ما تکلیف کرد ما سالانه 15 نفر از اینها را استخدام کنیم. اینها کارهایی بود که ما بر اساس مر قانون انجام دادیم». فروزنده می افزاید: «قانون به ما اجازه داده بود که در کارهای حاکمیتی به ازای هر یک نفر، یک نفر دیگر را استخدام کنیم و در کارهای تصدی گری هم به ازای هر سه نفر یک را وارد کنیم. در دولت قبلی نزدیک به 700 هزار نفر بازنشسته شده بودند و طبق قانون ما می توانستیم تعداد زیادی نیرو بیاوریم ولی این کار را نکردیم». وی در ادامه صحبت های خود با اشاره به این دست اظهارات مسئولان دولتی می گوید: «ما شکایتی از این آقایان نداریم، به هر حال الان بر سر کار هستند و هر چه می خواهند می گویند. ما هم مدارکی دستمان نیست که بخواهیم وارد شویم، آقای احمدی نژاد هم اصلا نمی خواهد ورود پیدا کند. اما همه می دانند این دسته گل ها را دولت هاشمی رفسنجانی و دولت خاتمی در کشور به آب داده اند. آقای احمدی نژاد تازه آمد و شروع کرد به درست کردن آسیب های دولت های قبل از خودش. برای همین هم نگذاشتند دولتش ادامه پیدا کند، در کارش هم که تا توانستند سنگ انداختند». وی توضیح می دهد: «کسی که الان مسئول رسیدگی به این وضعیت است، مجلس است که به نظر می رسد از دولت ترسیده، یعنی قسمت زیادی از مجلس مقهور دولت آقای روحانی هستند. ولی اگر جایی ببینیم که این دست حرف ها و ادعاهای بی اساس به کشور ضربه می زند قطعا سکوت نمی کنیم و آن وقت زبان خواهیم گشود تا ببینیم چه کسی حرف راست را می زند». احمدی نژاد بساط فساد دولت های هاشمی و خاتمی را جمع کرد فروزنده با اشاره به شایعات اخیر می گوید: «یک بار می گویند آقای احمدی نژاد ماشین ها را پس نمی دهد، یک بار می گویند 3 هزار نفر را غیر قانونی بورسیه کرده، یک بار می گویند 400 هزار نفر را غیر قانونی استخدام کرده. من نمی دانم اگر دولت قبل اینقدر به زعم آقایان کار خلاف داشته چرا الان ما آزاد هستیم، چون اصولا طبق گفته اینها باید الان همه ماها را بازداشت می کردند». وی در پایان تاکید می کند: «این حرف ها هیچ پایه و اساسی ندارد، هر چه از آن اولی که آمدند و گفتند، نتوانستند ثابت کنند، نخواهند هم توانست. الان گفته اند 3 هزار بورسیه غیر قانونی بوده، خب مدرکش کو؟ سندش کو؟ منتشر کنند تا همه ببینند. از آن فساد سه هزار میلیاردی شروع کردند و تا الان هم که 10 ماه می شود احمدی نژاد کنار رفته دارند ادامه می دهند که بگویند دولت قبلی فاسد بوده، ولی ته همه این فسادها را که می گیریم می رسیم به دولت هاشمی رفسنجانی و خاتمی. دولت احمدی نژاد آمد و بساط فساد را جمع کرد، جلوی رانت خواری را گرفت و طبیعی هم هست که رانت خواران با آن مخالف باشند». [ شنبه 93/3/31 ] [ 12:36 عصر ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
امیر المومنین علی (ع) در خطبه 32 مردم را ابتدا به دو گروه تقسیم می کند: اهل دنیا و اهل اخرت. اهل دنیا به نوبه خود به چهار گروه تقسیم شده اند: 1. مردمی ارام و گوسفند صفت می باشند و هیچ گونه تباه کاری از انها دیده نمی شود ولی تنها به دلیل که عرضه اش را ندارند اینها ارزویش را دارند اما قدرتش را ندارند. 2. هم ارزویش را دارند و هم قدرتش را دامن به کمر زده پول و ثروت گرد می اورند یا قدرت و حکومت به چنگ می اورند و یا مقاماتی را اشغال می کنند و از هیچ فسادی کوتاهی نمی کنند. 3. گرگانی هستند در لباس گوسفند اهل دنیا اما در سیمای اهل اخرت در میان مردم انچنان ظاهر می شوند که اعتمادها را به خود جلب میکنند ومرجع امانات مردم قرار می گیرند. در حسرت اقایی و ریاست به سر می برند و در اتش این ارزو می سوزند اما حقارت نفس انان را خانه نشین کرده و برای اینکه پرده روی این حقارت بکشند به لباس اهل زهد در میایند. حدیث معروفی است که درکتب حدیث و غیر حدیث نقل شده و جز وصایای حضرت امام مجتبی (ع) امده است به این مضمون: برای دنیایت چنان باش که گویی جاویدان خواهی ماند و برای اخرتت چنان باش که گویی فردا میمیری. [ یکشنبه 93/3/18 ] [ 12:0 عصر ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
از جمله مباحث نهج البلاغه منع و تحذیر شدید از دنیا پرستی است ولی نظر به تاکید و اصرار فراوان و فوق العاده ای که در مواعظ امیر المومنین علی (ع) درباره منع و تحذیر از دنیاپرستی به عمل امده است و اهمیت فی نفسه این موضوع ما این را جداگانه و مستقل طرح می کنیم امیر المومنین در کلمات خود نکته ای را یاد می کند که ان را سکر نعمت یعنی مستی ناشی از رفاه می نامد که به دنبال خود بلای انتقام را می اورد در خطبه149 می فرماید: شما مردم عرب هدف مصایب هستید که نزدیک است همانا از مستی های نعمت بترسید و از بلای انتقام بهراسید. ان گاه علی شرح مفصلی درباره عواقب متسلسل و متداوم این ناهنجاری ها ذکر می کند در خطبه185 اینده وخیمی را برای مسلمین پیشگویی می کند و می فرماید ان در هنگامی است که شما مست میگردید نه از باده بلکه از نعمت و رفاه. اری سرازیر شدن نعمت های بی حساب به سوی جهان اسلام و تقسیم غیر عادلانه ثروت و تبعیض های ناروا جامعه اسلامی را دچار بیماری مزمن دنیا زدگی و رفاه زدگی کرد. علی(ع) با این جریان که خطر عظیمی برای جهان اسلام بود و دنباله اش کشیده شد مبارزه کرد و کسانی را که موجب پیدایش این درد مزمن شدند انتقاد می کرد خودش در زندگی شخصی و فردی درست در جهت ضد ان زندگی ها عمل می کرد هنگامی هم که به خلافت رسید در صدر برنامه اش مبارزه با همین وضع بود.عمولا می گویند انچه از نظر اسلام مذموم و مطرود است علاقه به دنیا است. این سخن هم درست است و هم نادرست. اگر مقصود از علاقه صرف ارتباط عاطفی است نمی توان سخن درستی باشد چون انسان در نظام کلی خلقت همواره با یک سلسله علایق و عواطف و تمایلات افریده می شود و این تمایلات جز سرشت او است او خودش اینها را کسب نکرده است و بعلاوه این علایق زاید و بی جا نیست. همان طور که در بدن انسان هیچ عضو زایدی وجود ندارد (حتی یک مویین رگ اضافی در کار نیست) هیچ عاطفه و علاقه طبیعی زایدی هم وجود ندارد. تمام تمایلات و عواطف سرشتی بشر متوجه هدف ها و غایاتی حکیمانه است. حقیقت این است که منظور از علاقه بدنیا تمایلات طبیعی و فکر نیست مقصود از علاقه و تعلق بسته بودن به امور مادی و دنیوی و در اسارت ان ها بودن است که توقف است و رکود است و باز ایستادن از حرکت و پرواز است و سکون است و نیستی است این است که دنیا پرستی نام دارد و اسلام سخت با ان مبارزه می کند و این است ان چیزی که بر چند نظام تکاملی افرینش است و مبارزه با ان همگامی با ناموس تکاملی افرینش است. [ شنبه 93/3/17 ] [ 12:0 عصر ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
تلقی نهج البلاغه از عبادت تلقی عارفانه است بلکه سرچشمه و الهام بخش تلقی های عارفانه از عبادت ها در جهان اسلام پس از قران مجید و سنت رسول اکرم کلمات علی و عبادتهای عارفانه علی است. ریشه همه اثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است در یک چیز است : یاد حق و غیر او را از یاد بردن . قران کریم در یک جا به اثر تربیتی و جنبه تقویتی روحی عبادت اشاره می کند و می گوید نماز از کار بد و زشت باز می دارد و در جای دیگر می گوید نماز را برای اینکه به یاد من باشی بپادار اشاره به اینکه انسان که نماز می خواند و در یاد خداست همواره در یاد دارد که ذات دانا و بینایی مراقب اوست و فراموش نمی کند که خودش بنده است. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است دل را جلا می دهد و صفا می بخشد و ان را اماده تجلیات الهی قرار می دهد . هدف از ترسیم چهره عبادت و عباد در نهج البلاغه شب زنده داری ها و واردات قلبی و گناه زدایی و درمان اخلاقی و انس و لذت است. هر کسی که یک دوره نهج البلاغه را مطالعه کند می بیند علی (ع) در باره حکومت و عدالت حساسیت خاصی دارد و اهمیت و ارزش فراوانی برای ان ها قائل است در ایه کریمه 25 سوره حدید برقراری عدالت تا انجا بالا رفته که پیامبران الهی به خاطر ان مبعوث شده اند. علی می فرماید لاحکم الا الله اما به این معنی که اختیار وضع قانون با خداست به وسیله افراد بشر اجرا شود. مردم را از فرمانروای نیک یا بد چاره ای نیست در پرتو حکومت و در سایه حکومت است که مومن برای خدا کار می کند و کافر بهره دنیا می برد . به وسیله حکومت است که مالیات ها جمع اوری و با دشمن نبرد و راه ها امن و حق ضعیف از قوی باز ستانده می شود تا ان وقتی که نیکان راحت گردند و از شر بدان راحتی بدست اید . [ جمعه 93/3/16 ] [ 12:0 عصر ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
یک بخش از بخشهای اساسی نهج البلاغه مسایل مربوط به الهیات و ماورائ الطبیعه است. در مجموع خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار در حدود چهل نوبت درباره این مطالب بحث شده است. بحثهای توحیدی نهج البلاغه را شاید بتوان اعجاب انگیزترین بحث های ان دانست ولی بیشتر بحث های نهج البلاغه درباره توحید بحث های تعقلی و فلسفی است. در بحثهای توحیدی تعقلی نهج البلاغه انچه اساس و محور و تکیه گاه همه بحث ها و استدلال ها و استنتاج هاست اطلاق و لاحدی و احاطه ذاتی و قیومی حق است. علی (ع) در این قسمت داد سخن را داده است نه پیش از او و نه بعد از او کسی به او نرسیده است. طرح مباحث الهیات به وسیله ائمه اهل بیت (ع) و تجزیه و تحلیل ان مسایل که نمونه ان ها و در صدر ان ها نهج البلاغه است سبب شد که عقل شیعی از قدیم الایام به صورت عقل فلسفی در اید و البته این یک بدعت و چیز تازه در اسلام نبود. تاریخ نشان می دهد که از صدر اسلام شیعه بیش از دیگران به سوی این مسایل گرایش داشته است و در اهل تسنن گروه معتزله که به شیعه نزدیکتر بودند گرایشی بدین جهت داشتند. اولین مسئله اساسی که مطالعه اثار افرینش به تنهایی قادر به جوابگویی ان نیست واجب الوجود بودن و مخلوق نبودن خود ان قدرت ماورا طبیعی است اینه جهان حداکثر این است که نشان دهنده دست توانا و دانایی است که جهان را می گرداند هدف قران تنها این نیست که بدانیم دستی دانا و توانا جهان را می گرداند هدف این است که بدانیم گرداننده الی (الله)است و الله مصداق (لیس کمثله شیئ)است. ذات مستجمع کمالات است و به عبارت دیگر کمال مطلق است و به تعبیر خود قران (له المثل الاعلی) است. قران هرگز معرفت به یگانگی خدا را از طریق مطالعه در نظام خلقت موجودات بدان سان که اصل معرفت به خالق ماورائی را از ان راه تاکید کرده توصیه نکرده است و چنین توصیه ای حیح نبوده است. دایره مسایلی که قران در زمینه مسائل ماورا الطبیعه مطرح کرده است بسیار وسیع تر از ان است که مطالعه در مخلوقات مادی بتواند جوابگوی ان ها باشد. همین ها سبب شد که که مسلمانان گاهی از طریق سیر وسلوک عقلی و فکری دنبال این مسائل را بگیرند. برای هر چیز دو نوع وجود است : وجود فی نفسه و وجود برای ما وجود هر چیزی برای ما وابسته است به ساختمان قوای ادراکی ما است و همچنین به شرایط خاصی که باید باشد و از این رو ظهور نیز بر دو قسم است: ظهور فی نفسه و ظهور برای ما. ذات حق که صرف الوجود و فعلیت محض است وهیچ مکان و هیچ زمان او را محدود نمی کند نسبت به حواس ما باطن است اما او در ذات خود عین ظهور است و همان کمال ظهورش که ناشی از کمال وجودش است سبب خفای او از احوال ماست جهت ظهور و جهت بطون دو ذات او یکی است او از ان جهت پنهان است که در نهایت پیدایی است. انچه در نهج البلاغه پایه و اساس همه بحث ها درباره ذات حق قرار گرفته این است که او هستی مطلق و نامحدود است قید و حق به هیچ وجه در او راه ندارد هیچ مکان و یا زمان و هیچ شیئ از او خالی نیست او با همه چیز است ولی هیچ چیز با او نیست و چون مطلق و بی حد است بر همه چیز حتی بر زمان و بر عدد و بر حد و اندازه (ماهیت) تقدم دارد یعنی زمان و مکان و عدد و حد و اندازه در مرتبه افعال اوست و از فعل و صنع او انتزاع می شود همه چیز از اوست و بازگشت همه چیز به اوست. [ پنج شنبه 93/3/15 ] [ 12:0 عصر ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
چیزی یادم نمیاد شاعر : محمدمهدی سیار از کتاب درسیای بچگیام چیزی یادم نمیاد چیزی یادم نمیاد جز یه نگاه که همون صفحه اول میدرخشید مث ماه
امیدش به ما دبستانیا بود پیرمرد هزارتای برکه و دریا بود چشاش باب تماشا بود چشاش با هزارتا آرزو چشم امیدش میشدیم توی بازیای بچگی شهیدش میشدیم حالا ما بزرگ شدیم حال امیدتو بپرس حال و احوال کوچولوی شهیدتو بپرس از کتاب درسیای بچگیام چیزی یادم نمیاد چیزی یادم نمیاد جز یه نگاه که همون صفحه اول میدرخشید مث ما [ چهارشنبه 93/3/14 ] [ 8:0 صبح ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
مجموعه نفیس و زیبا به نام (نهج البلاغه) که اکنون در دست ماست و روزگار از کهنه کردن ان ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افکار و اندیشه های نوتر وروشن تر مرتبا بر ارزش ان افزوده است. منتخبی از خطابه ها و دعاها و وصایا و نامه ها و جمله های کوتاه مولای متقیان علی (ع) است که به وسیله سید شریف بزرگوار (رضی) در حدود هزار سال پیش گرداوری شده است. کلمات امیرالمومنین (ع) از قدیمی ترین ایام با دو امتیاز همراه بوده است و با این دوامتیاز شناخته شده است: یکی فصاحت و بلاغت و دیگری چند جانبه بودن و به اصطلاح امروز چند بعدی بودن. علی (ع) یگانه کسی است بعد از رسول خداکه مردم به حفظ و ضبط سخنانش اهتمام داشتند. از چهارده قرن پیش تا کنون جهان هزاران رنگ به خود گرفته فرهنگ ها تغیر و تحول یافته و ذایقه ها دگرگون شده است. ممکن است کسی بپندارد که فرهنگ قدیم و ذوق قدیم سخن علی را می پسندد و در برابرش خاضع بود فکر و ذوق جدید به نحو دیگری قضاوت می کند اما باید بدانیم که سخن علی(ع) چه از نظر صورت و چه ازنظر معنی محدود به هیچ زمان و هیچ مکانی نیست انسانی و جهانی است. نگاهی کلی به مباحث و مسایل نهج البلاغه: مباحث نهج البلاغه که هر کدام شایسته بحث و مقایسه است به قرار ذیل است: 1.الهیات و ماورائ الطبیعه 2. سلوک و عبادت 3.حکومت و عدالت 4. اهل البیت و خلافت 5. موعظه و حکمت 6. دنیا و دنیا پرستی 7. حماسه و شجاعت 8. ملاحم و مغیبات 9. دعا و مناجات 10. شکایت و انتقاد از مردم زمان 11. اصول اجتماعی 12. اسلام و قران 13. اخلاق و تهذیب نفس 14. شخصیتها [ سه شنبه 93/3/13 ] [ 11:0 عصر ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
|