ماه و مهر |
تو پشیمان میشوی و گریه خواهی کرد
روزی که دیر شده ست
به میر... افهم هم نخواهم گفت
که دیر شده ست برایش...
افهم! یا شیخ افهم...
نه مصریان به خانه باز نمیگردند
که خانه تمامی آنان میدان التحریر است
بمبی به نام فیس بوک گذاشتند
خنثی شد
بمبی به نام تویتر
ترکید
بمبی به نام تو و میر
بمبی به نام ?? بهمن
ترکیدید
در سطل آشغال!
حالا دنبال بمبهای دیگرند
اما دوستان محمد عبده
و جمال عبدالناصر
و خالد اسلامبولی
نیاز به فیس بوک ندارند
و مصر
بدون اینترنت هم اموراتش را میگذراند
و بینیاز به شیخ فضول و میر ذلول
همچنان که غزه و لبنان
با آن شعار مبارک پسندتان تا حال
ایستاد
و حالشان را گرفت
و مصر
هیچ نیازی به شیخ فتنه گر ندارد
خلاف رای شما
مصر به انقلاب ایران افتخار کرد
آقای سید ابراهام السلطنه
آقای اسرائیل زاده
آقای مهملباف
صدای مرا دارید؟
و از شجاعت ایران تعریف کرد
حتی گفت امام خامنهای
اما نگفت خرت به چند شیخ بیسوات
دیدی
خلاف رای شما
نصرالله تنها با یک سخنرانی
اشک سعد حریری را درآورد
و سارکوزی و شما را
سرجایش نشاند.
حالا در مصر
تنها باید لانه خرس و زنبور اشغال شود
وگرنه دستگاههای جاسوسی
کارشان را میکنند
باید مواظب سفیر انگلستان باشند
در تمام جهان
مواظب بیبی سی
وگرنه سی سال عقب میافتند
اگرچه مصر فهیم
مصر بزرگ
تمام این چیزها را میداند
«من تیغ رویارو زنم...»
شما هیچ غلطی نمیتوانید کرد
نه با هزار نفر
نه با صد هزار نفر
نه حتی با یک میلیون نفر
که ما شصت میلیون نفریم
و از لجتان ساندیسهای ایرانی میخریم و میخوریم
اما به پپسی کولا رای نخواهیم داد
و هیچ نیازی به مک دونالد و کی اف سی نداریم
و هیچ نیازی به بیبی سی و صدای امریکا
شما شب را در استودیوی بیبی سی بخوابید
و صبحانهتان را در استودیوی صدای امریکا بخورید
شما برای خنده ما خوبید
گیرم که برلوسکنی فاحشههایش را فرستاد
محملباف دوستان بازیگر امریکاییاش را
نوریزاده خواهران اسرائیلیاش را
گیرم که به نفع شیخ کروبی
خانوم هیلاری لشکر کشید
گیرم که با دروغ
طفلان معصوم را به خیابان کشیدید
باز هم شما کمترید
نه مولای ما به شما باج خواهد داد
نه ما
حسین (ع) با یک جبهه جنگید
علی (ع) با دو جبهه
مولای ما با چهار جبهه میجنگد
اما باکی نیست
من دیدهام پسران رهبر را
یک لاقبا و ساده
در میان همین مردم
و دیدهام بچههای فتنه گران را
سوار اسب و یله در انگلستان و دوبی
و دیدهام کدام شیخ
از شهرام خان پول گرفت
و دختر کدام شیخ
مربی اسکی و اسب داشت
و در محله لیان شانپو رای میخریدند
من تمام اینها را دیدهام
و فرش کهنه و ساده خانه آقا گواه است
و شامهای ساده آقا را دیده بودم
در کرمان
من دیدهام کدامتان راست میگویید...
**
امشب ولنتاین نازنازی هاست
بادا بادا مبارک بادا
آن روز هم عاشورا بود
و والانتیان شیخ و تو بود
شیخ و گوگوش
میر و سروش
والانتین است
شیمون پرز و نوریزاده
خانوم هیلاری و فائزه
مریم قجر با آن یکی شیخ فتنه گر
والانتین است و همه دست بزنند
جنگ ساندیس و کوکاکولاست
لطفا دست بزنید
باشد شما با شمشیرها و سلاحهای عجیب غریب هالیوود بیایید
ما با همین نی ساندیس میآییم
و با همین بچههای بسیجی
و با موتورهای دو ترک و سه ترک ساخت وطن
و با همین پیرزنان و پیرمردانی که هر سپیده شما را نفرین میکنند
افهم یا شیخ مهدی دیروز
افهم یا شیخ مینی جوبها و گوگوشها
یا شیخ گوگوش و داریوش
تو پشیمان میشوی
و گریه خواهی کرد
روزی که دیر شده ست
به میر افهم هم نخواهم گفت
که دیر شده ست برایش... [ جمعه 89/11/29 ] [ 10:37 عصر ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
چندیست که منطقه ی ما تبدیل به شهرستان شده که جای بسی خوشحالیست و اینکه وضعیت حقوقی جمعی از همکارامون به دلیل قرار گرفتن در قسمت مرزی و کنار دریا تا حد زیادی افزایش یافته که انشا الله بیشتر هم بشه البته به ما که تعلق نگرفته .نوش جان همکارامون.اما با این افزایش مزایا به نظرم پرداختن معلمین به نقش الگویی خود خیلی کمرنگ شده و مسائل اقتصادی محور اصلی دغدغه انهاست تا پرداختن به این پیشه ی مهم و سرنوشت ساز برای بچه های مردم.البته از حق جمعی از دبیران دلسوز و متعهد نمیگذریم که اگر الان خیمه برپاست به خاطر عشقیست که این عده به حرفه ی خود دارند و ایثار می کنند.نقش تربیتی معلم اثر عمیقی بر الگو پذیری دانش اموزان در استفاده از این الگوها دارد.متاسفانه این امر مورد غفلت قرار گرفته و اولویت خواسته های فرهنگیان ما در درجه اول مسائل مادیست ( که البته تمام نشدنیست و هیچ کاریش هم نمیشه کرد و تنها نتیجه تحلیل رفتن بهای معلمیست ...)نه اشنایی با روشهای نوین تربیتی و بالا بردن توان علمی خود و کمک در رفع مشکلات تحصیلی و تربیتی دانش اموزان (و خلاصه خوندن خوندن، نخوندن هم نخوندن.)اگر در اموزش و پرورش مشکل داریم به این دلیل است که خود معلمین ما هم در انتقال اندیشه و دانش ها و بینشها مشکل دارند.بچه های ما بروز هستند این ما مجریان اموزشی هستیم که در شرایط مساوی با بچه ها از انها عقبیم .بیشتر معلمین ما هنوز توان کار با رایانه رو ،توانایی نوشتن یک مقاله در حیطه ی کاری خود را ندارند.نمیتوانند با والدین دانش اموزانشان ارتباط برقرار کرده و چهار کلمه اشاره به استدلال فلان کارشناس اموزشی در مسائل تحصیلی و تربیتی نمایند.و در یک کلام بقول مشاور ادارمون هنوز سنتی کلاس را اداره میکنند و منتظر پایان ماه هستند .انکار این امر گول زدن خودمان است و این معضلیست که هراس داشتن از پرداختن به ان ما را از قافله پیشرفت باز میدارد.عیب نیست که به عیبمون بپردازیم و نقش الگویی معلمی رو زنده کنیم.
[ چهارشنبه 89/11/27 ] [ 6:18 عصر ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
با دقت به حکومت های خودکامه منطقه خواهیم یافت که اغلب آنها با « خدعه دموکراسی » وسراب آزادی بر سر کارآمده و با همین نام نیز مصالح دین ودنیای مردم کشورشان را به باد داده و مطامع خود و بیگانگان را دنبال کرده اند ، همانگونه که در کشور ما نیز رضا شاه با نام « جمهوری » و با پوشش رأی اعتماد از مجلسِ وقت ، چندین دهه سیاه ترین دیکتاتوری ها را بر کشور حاکم کرد . حال نیز جکومت « بن علی » و « مبارک » از همین خصوصیت برخوردارند چرا که فردی چون بن علی وقتی کودتا کرد ، نوید آزادی و مردم سالاری به مردمش داد و چون مبارک سال ها بر مردمش با نام رئیس جمهور سلطنت کرد . در نوع ساختار سیاسی این کشورها از آنجا که تمام نهادهای تقنینی و اجرایی تحت نفوذ اصحاب قدرت وثروت است ، بنابر آنچه که تشخیص می دهند مصلحت ها را ایجاد می کنند وبا ایجاد وضعیت فوق العاده و تغییر قانون اساسی ویا تعطیلی انتخابات و مادام العمر کردن دوره ریاست جمهوری فرصت جولان خود وبیگانگان را سال ها در کشورهای اسلامی ایجاد کرده اند. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و شکل گیری نظامی بر پایه مردم سالاری دینی با محوریت ولایت فقیه آنچه که مانع تکرار این رویکرد متداول در کشورهای منطقه شد حضور مدبرانه ولی فقیه و رهبری آگاه در رأس کشور بوده است چرا که در تاریخ بیش از سی ساله نظام اسلامی در مجلس و دولت های مختلف روی کارآمدن افرادی که استعداد دیکتاتوری و خودکامگی داشته اند کم نبوده است . که انتخاب « ابوالحسن بنی صدر » با نقاب عوام فریبانه تخصص و مردمی بودن و وابسته به خاندان سادات واهل علم به عنوان رییس جمهور نمونه ای از آن می باشد. که وی پس از انتخاب با خیانت به اعتماد مردم به ایجاد حاکمیتی دوگانه روی آورد وبا سوءاستفاده از عنوان فرماندهی کلّ قوا با گماردن برخی از نظامیان خائن درجایگاههای کلیدی ارتش و ایجاد « گارد ریاست جمهوری » با کمک میلیشیای منافقین ، نظام وانقلاب اسلامی درگیر جنگ با جهانخواران را با خطر جدی مواجه کرد ، که با خلع او ازفرماندهی کل قوا و با مدیریت امام راحل و حضور مردم در خیابان ها با شعار « ابوالحسن پینوشه » جلوی تولد دیکتاتوری دیگر در کشور گرفته شد و پس از وی نیز با وجود شاخص ولایت فقیه عادل وآگاه شکل گیری اشخاص موازی حتّی در کسوت مرجعیت یا قائم مقام رهبری و یار دیرین امام بودن نیز با مانع جدی ولایت فقیه مواجه شد و با وجود این قدرت مقتدر حواشی خطرناک جریانات موازی مثل منتظری از نفوذ به جایگاههای مهم نظام باز ماندند. در زمان رهبری جانشین مدبّرحضرت امام نیز ما تحرکات خطرزایی چون آنچه که در ابتدای انقلاب اتفاق افتاد را داشتیم که تلاش بی وقفه جریان « کارگزاران » با محوریت « مهاجرانی » و « کرباسچی » نمونه بارز آن است که در اواخر دومین دوره ریاست جمهوری آقای «رفسنجانی » ایشان با ایجاد جوی مطبوعاتی و ابراز علنی اینکه : « شأن آقای رفسنجانی از قانون اساسی بالاتر است .» سخن از تمدید ومادام العمری ریاست جمهوری ایشان داشتند که با سکوت وی این روند ادامه پیدا کرد وحتی طرح آن در « مجمع تشخیص مصلحت نظام » برای تغییر موانع قانون اساسی مطرح شد و نه در مجلس آن زمان و نه در هیچ جای دیگری صدای مخالف جدی ای شنیده نشد بنابر این بسیاری کار را تمام شده حساب کردند ، تا اینکه رهبر معظم انقلاب اسلای در دیداری با هیئت دولت آقای رفسنجانی با تصریحشان به آشکارا تنها ومقتدر ترین صدای مخالف آن شدند که فرمودند : طبق قانون اساسی آخرین روزهای دوره ریاست جمهوری آقای رفسنجانی است و در انتخابات آتی ایشان نمی توانند نامزد شوند. (1) هر چند این سخن منجر به کدورتی خاموش شد و رهبری معظم انقلاب اسلامی را وا داشت برای برطرف کردن این کدورت در سر صندوق رأی در دوم خرداد سال هفتا د و شش بگویند : «هیچ کسی برای من هاشمی نمی شود.» ولی با درایت نرم ایشان فتنه مهاجرانی کرباسچی با شکست مواجه شد. رهبر معظم انقلاب اسلامی با وجود اینکه به انتخاب خاتمی چنان راغب نبودند ولی پس از انتخاب وی در دوم خرداد ?? در مقابل خواست خواصی که خواستار ابطال آرای وی بودند ایستادند و چون فتنه ?? از آرا مردم صیانت کردند. پس از آن نیز رهبری معظم انقلاب اسلامی با درایتی مثال زدنی که توضیح آن کتابی قطور می طلبد ترفندهای براندازانه و مکرر جریان دوم خرداد که امروز عوامل فتنه اند را در دولت هشت ساله شان نقش بر آب کرد که مهمترین آنها لوایح دوقلو خاتمی که خلاف قانون اساسی خواستاربه دست گرفتن برخی از اختیارات ولی فقیه بود که به پافشاری مجلس ششم در مقابل مخالفت شورای نگهبان و همکاری مجمع تشخیص در تحمیل آن خواسته های غیر قانونی امید داشت ، می باشد که رهبر معظم انقلاب اسلامی فصل الخطاب را قانون اساسی دانستند و نمونه دیگر آن نیز دیکتاتوری مجلس ششم درپروژه « جام زهر 2 » بود و تحصن نکبت بارنمایندگان مردود آن مجلس که خواهان تعطیلی انتخابات مجلس هفتم بودند نیز با مدیریت ولائی ایشان بی اثر ماند. در فتنه 88 نیز ما شاهد بودیم که با سعه صدر و روشنگری بی سابقه رهبری بدعت ابطال انتخاباتی با حد نصاب بی نظیر در ایران وجهان که اشراف سر برآورده از نظام با همکاری اشراف فراری طاغوت ومنافقان امّت با طرح بیگانگان آنرا سازمان داده و به دنبال دیکتاتوری اقلیت بودند نیز راه به جایی نبرد. پس از فتنه انتخابات نیز ما درایت ایشان در برخورد نرم با بدعت هایی چون اختصاصی کردن دانشگاه آزاد با نام وقف و جدا سازی بانک مرکزی از دولت را شاهدیم. که این درخشش ولی فقیه ، سخن مشهور امام خمینی که در ابتدای انقلاب اسلامی در مقابل بدخواهان « ولایت فقیه » داشتند را به یاد می آورد که فرمودند : « ولایت فقیه آمده است جلوی دیکتاتوری ها را بگیرد. » وانصافاً امروز اگر نبود حضور رهبری عادل وآگاه و مقتدر در نظام اسلامی چقدر اقتضای به وجود آمدن بن علی ها ومبارک ها وجود داشت ؟ مگر در تاریخ انقلاب های دیگر سراغ نداریم که خود انقلابیون جای دیکتاتورهای قبل نشسته و سال ها کشور را به پیش از انقلاب عقب راندند؟! از این واقعیت می توان درک کرد که چرا دشمنان که بیش از بیست سال برنامه ریزی دقیق وحساب شده کرده بودند پس از شکست در فتنه 88 موج تخریب و برنامه سازی های خود را بر ضد مقام ولایت فقیه گسترش داده اند چرا که رضا خان سازهای کارکشته جهان بارها از این ساحت قدسی شکست خورده اند و حال نیز عِرض خود می برند و زحمت بر خود می خرند ، غافل از اینکه ساحت ولایت را خدا عزیز داشته است .
[ شنبه 89/11/23 ] [ 1:29 عصر ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
[ دوشنبه 89/11/18 ] [ 11:38 عصر ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
سالروز شهادت هشتمین ستاره آسمان ولایت و امامت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام بر همه شیعیان تسلیت باد. در غروب نگاه محزونت اما بعد چند هفته بعد از انتخابات 22 خردادماه 88 را به خاطر آورید. آنچه در داخل کشور جریان داشت، آشوب و بلوای فتنه گران بود که همه جا با مقابله مثال زدنی مردم روبرو می شد و نهایتا بعد از چند هفته و هنگامی که هویت وطن فروشانه سران فتنه برملا شد، کسانی که به توهم تقلب به خیابان ها آمده بودند، پا پس کشیدند و به وضوح متوجه شدند که فریب سرویس های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس و اسرائیل را خورده اند و زبان جین شارپ و جرج سوروس و ریچارد رورتی و... در دهان خاتمی و موسوی و کروبی جاسازی شده است. [ پنج شنبه 89/11/14 ] [ 10:41 صبح ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
امید حسینی در وبلاگ «آهستان» نوشت: برگی دیگر از یک دروغ ?? ساله! سی سال است که دشمنان امام و انقلاب، با وارونه سازی یک خبر و تحریف ماجرا، مدعی هستند که امام خمینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به مردم ایران قول داده است که آب و برق مجانی میشود. دروغگویان حتی مدعی هستند که امام بزرگوار ما، در بدو ورود به وطن یعنی در دوازدهم بهمن سال ?? این وعده را به مردم داده است! اما رجوع به اصل سخنان امام در بهشت زهرا نشان میدهد که اصلا و ابدا چنین وعدهای در سخنرانی امام خمینی وجود ندارد و در حقیقت این مساله مربوط است به سخنرانی ایشان در ?? اسفند سال ?? و در مدرسه فیضیه. البته برای دشمنان امام فرقی نمیکند که این سخنرانی مربوط به ?? بهمن باشد یا ?? اسفند. آنها با استناد به این سخنرانی و عدم تحقق چنین وعدهای، میخواهند اینگونه وانمود بکنند که امام خمینی و یا انقلاب، مردم را فریب دادهاند و یا با چنین وعدههایی انقلاب را پیش بردهاند و یا اینکه این قبیل وعدهها فاقد پشتوانه علمی و کارشناسی و به دور از واقعیت بوده است! متاسفانه در نوشتههای ضدانقلاب انواع و اقسام توهین و اهانت و فحاشی را علیه امام میبینیم. در مقابل، دوستان امام و انقلاب و حتی برخی مسئولان رسمی کشور هم گاهی ضمن تایید این مساله، به زعم خود سعی کردهاند با توجیهات مختلف از امام و انقلاب دفاع کنند! گویا اینها هم باور کردهاند که امام چنین وعدهای را به مردم داده است! مثلا آقای علیرضا محجوب نماینده مجلس گفته است:«حضرت امام خمینی (ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی اعلام کردند آب و برق برای مردم رایگان است، اما پس از آن کارشناسان اعلام کردند که اجرای این موضوع تنها برای افراد کف جامعه امکانپذیر است.» این اظهارات موافق و مخالف در حالی صورت میگیرد که مراجعه به اسناد انقلاب و آرشیو مطبوعات آن روز، نشان میدهد که شخص دیگری غیر از امام برای اولین بار این وعده را به مردم داده است! در حقیقت مطلب امروز من هم افشای این دروغ سی ساله و بیان یک واقعیت پنهان است. ابتدا به عبارت امام توجه کنید: «علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را میخواهیم مرفه کنیم. شما به معنویات احتیاج دارید، معنویات ما را اینها بردند. دلخوش نباشید که تنها مسکن میسازیم ، آب و برق را برای طبقه مستمند مجانی میکنیم اتوبوس را برای طبقه مستمند مجانی میکنیم دلخوش به این مقدار نباشید معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم. شما را به مقام انسانیت میرسانیم. اینها شما را منحط کردند؛ این قدر دنیا را پیش شما جلوه دادند که خیال کردید همه چیز این است.» همان طوری که اشاره شد این سخنرانی مربوط است به روز شنبه دوازدهم اسفند ????. از این عبارات مشخص میشود که حتما شخصی غیر از امام این دلخوشی مادی را برای مردم به وجود آورده است! با مرور اخبار روزهای قبل از سخنرانی امام، این شخص نامعلوم و این حقیقت پنهان مشخص میشود. کیهان ? اسفند ???? / سخنگوی دولت : «برای کم در آمدها؛ آب و برق مجانی میشود!» سخنگوی دولت کسی نیست جز آقای عباس امیرانتظام! به عبارت دیگر لایحهی آب و برق مجانی را اولین بار دولت موقت مهندس بازرگان تصویب کرد و وعدهی آنرا هم به مردم داد و امام خمینی چند روز بعد، این وعدهی دولت موقت را تصحیح و تکمیل کردند!
در حقیقت امام به خاطر این که مبادا این قبیل وعدههای دولتی، انقلاب اسلامی را به انقلابی صرفا مادی و با اهدافی مادی تبدیل کند، مصوبه دولت موقت را اینچنین تصحیح میکند که دلخوش به این نباشید که آب و برق مجانی میشود! امام بزرگوار ما توضیح میدهد که انقلاب اسلامی علاوه بر اینکه وظیفه دارد به فکر رفاه مادی مردم باشد، دنبال رفاه و سعادت معنوی آدمها هم هست. چرا که انقلاب اسلامی بیشتر از آنکه مادی باشد، انقلابی معنوی برای گستتن بندهای اسارت و بردگی ناشی از استبداد و استعمار و استحمار بود. پس در سخنان امام خمینی وعدهای وجود ندارد. ایشان با توجه به احتمال تغییر ذائقه مردم و تحریف معنا و مفهوم و آرمان انقلاب، هدف اصلی انقلاب را برای مردم و شاید هم برای دولت موقت تبیین کردند. فراموش نکنیم که دولت مهندس بازرگان و اعضای کابینه و شخص آن مرحوم، خودشان را آدمهایی متخصص و روشنفکر میدانستند که توانایی حل مشکلات مردم را دارند. آنها گاهی به صراحت و گاهی هم با ایما و اشاره، روحانیون و رهبران انقلاب را به سنتی بودن و بیسواد بودن متهم میکردند! به هرحال خوب یا بد، جدای از اینکه موافق این وعده باشیم یا مخالف آن و اصلا هر تفسیری که برای وعده آب و برق مجانی داشته باشیم، این دولت بازرگان بود که اولین بار این لایحه را تصویب کرد و خبر این وعدهی تاریخی را هم شخص آقای امیرانتظام یعنی سخنگوی دولت موقت و معاون نخست وزیر وقت در اختیار مطبوعات قرار داد! پس اگر به زعم ضدانقلاب، وعدهی دروغی داده شده و یا وعدهای غیرکارشناسی به مردم داده شده، چرا کسی از بازرگان و دولت موقت اسم نمیبرد؟! عدم اشاره ضدانقلاب و حتی دوستان انقلاب در سی سال گذشته به این حقیقت مهم و پنهان، جالب و عجیب است. اگر عبارت «آب و برق مجانی» را در اینترنت جستجو کنید، صدها و شاید هزاران سایت و وبلاگ و کلیپ و فیلم اهانت آمیز علیه امام خمینی پیدا میکنید که همه آنها بدون کمترین اشارهای به این مصوبه دولت بازرگان، فقط و فقط به امام خمینی اهانت میکنند! اما کسی نمیگوید که سخنان امام، در حقیقت اشاره به وعده دولت بازرگان بوده است! امروز که به مدد آرشیو کیهان، مشخص شده است اولین بار این وعده را دولت موقت به نخست وزیری مهندس بازرگان به مردم داده و خبر آن را هم شخص عباس امیرانتظام در اختیار مطبوعات قرار داده، آیا دروغگویان و هتاکان، به این حقیقت اعتراف میکنند؟ البته احتمالا، حالا که همه چیز ثابت شده، باز هم باید منتظر سوالات و شبهات جدید باشیم! ماجرای گاو بنی اسرائیل را که یادتان هست؟! [ چهارشنبه 89/11/13 ] [ 5:9 عصر ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
وقتی شبیه فاطمه لبخند می زنی خبر آمدنت می رود شهر به شهر [ یکشنبه 89/11/10 ] [ 12:3 عصر ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
ما بچه های دیروزیم.بچه هایی که بیشتر از لالایی مادرمان، صدای گوش خراش آژیر خطر تلوزیون برایمان آشناست.آژیری که با نگاه لرزان مادر و دویدن زیر پله گره خورده است. درحیاط مدرسه مان همیشه بنایی بود، نه برای ساختن گیم نت و سالن مطالعه، بلکه برای حفر زیر زمینهایی که ما را به امنیت از موشکهای چند متری صدام دلخوش کند.روی دیوارهای پناهگاه نوشته بود((جنگ جنگ تا پیروزی)) و بعد ها فهمیدیم امام بسیجیان، پیروزی را((رفع فتنه از عالم))معنا کرده بود.برای همین وقتی پدرها و برادرهایمان فاو را تصرف کردند، می گفتند فاو آزاد شد و منتظر می نشستند تا دستور آزادسازی بعدی برسد. یادمان نیست مدرسه مان به خاطر برف و آلودگی هوا تعطیل شده باشد، اما تکرار خاموشی ها از ترس میگهای 29 و موشکهای صدام هیچ وقت فراموش شدنی نیست زمانی که طعم بازی با همکلاسی ها را از کاممان می برید و ما را می نشاند پای تلوزیونی که دیگر شده بود خانم معلممان و ما همه شرارتمان پیچاندن خانم معلم شبکه 2 و بازی درکوچه بود؛بازی با حصیر هایی که درب خودکار بیک سرش می چسباندیم و باکمان چوبی و کشی که دوسر آن می بستیم، آنرا به قلب آسمان شلیک می کردیم. خانه با بوی نفت سوخته ی بخاری کنار اتاق انس گرفته بود و همه ی بچه های کوچه می دانستند، اگر نفت را با دقت در مخزن بخاری نریزند، مادر عصبانی می شود و دیگر از 5 تومان برای خریدن کامک_رقیب بلافصل پفک نمکی مینو_خبری نیست. عادت کرده بودیم وقتی از مدرسه به خانه می رسیم، باید دست به بخاری نزنیم تا مادر از زینبیه برگردد.آخر،هر روز زنهای محل می رفتند زینبیه و لباس زیر می دوختند برای رزمنده ها.دلیلش را بعد ها فهمیدم وقتی دستخط بازمانده از گردان حنظله را خواندم: امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم، آب را جیرهبندی کردهایم؛ نان را جیرهبندی کردهایم... عطش همه را هلاک کرده؛ همه را جز شهدا را که حالا کنار هم در انتهاب کانال خوابیدهاند. دیگر شهدا تشنه نیستند. فدای لب تشنهات ای پسر فاطمه بابا که معمولا نبود و وقتی هم از راه می رسید، آنقدر صورتش سیاه و ریش هایش بلند شده بود که با بابای بقیه بچه ها زیاد فرق نمی کرد.اما قشنگ ترین لحظه وقتی بود که از سر کوچه با ساک درب و داغانش به سمت خانه می آمد و چه تلخ بود وقتی هیچ سوغاتی برای پسر کوچولویش همراه نداشت جز خبر شهید شدن بابای علی و حکایت بریدن گوش دوستش در کردستان.. وانت تویوتای آقای امیری، شورانگیز ترین موسیقی را که می شد، برایت می نواخت، وقتی از جلوی خانه رد می شد و تقاضای کمک به جبهه می کرد. همه می دانستیم امیدی به استفاده ازکارتهای شهربازی که هرسال به شاگردان ممتاز می دادند نیست، چون معمولا بابایی برای تفریح در کار نبود و وقتی هم از جبهه برمی گشت، دغدغه های مهمتری از شهر بازی بردن من و مهدی، پسر همسایه دیوار به دیوارمان داشت. زنبیل بزرگ قرمز رنگی که یک روز در میان، دوشیشه شیر در آن می گذاشتیم وبا دفترچه بسیج می ایستادیم در صف تعاونی تا فروشنده4 تومان بگیرد و دفترچه مان را امضا کند و دوشیشه پرشیر تحویل دهد، سیگار22 بهمنی که دوست داشتم پدرم سیگاری باشد و من هم برای دریافت آن در صف بایستم، وصله های سر زانو که ماهی یکبار تعویض می شد، خانه ی سرد زمستان و آب گرمکنی که با تمام تلاشش فقط برای10 دقیقا آب را گرم می کرد، تلفن خانه همسایه که باید پشت در می ایستادیم تا بفرما بگوید و صدای پدر را از پشت آن بشنویم و همه ی خاطرات کودکی، رنگ و بوی جنگی دارد که امام می خواست آنرا ((تا رفع فتنه از عالم)) ادامه دهد. اگرچه مهم است آنچه بر سر کودکی ما آمد و آنچه گذشت بر فرزندان خمینی در دشتهای تفتیده ی جنوب. اما مهمتر، سرنوشت فرزندان گریز پای خامنه ای است وقتی ارزشها برایشان به ضد ارزش و ضد ارزشها به ارزش تبدیل شود؛ ارزشهایی که برایش میلیونها لیتر خون پاکترین جوانان کشور به زمین ریخت. مایی که می گویم، نه جنگیده ایم و نه خونی نثار انقلاب کرده ایم، اما دلخوشیمان انس با مفاهیمی است که با لگد هم از حیاط قلبمان خارج نمی شود.مابچه ها ی انقلابیم و در استخر مروت و شرافت و صداقت پدرانمان شناکرده ایم وچه بخواهیم چه نخواهیم، نمی توانیم آنچه را در کودکیمان تجربه کرده ایم انکار کنیم. ما همزیستی مسالمت آمیز را از خاتمی و دار و دسته اش در 8 سال اصلاحات نیاموختیم.گالن های 20 لیتری چیده شده پشت سر هم درصف نفت و نگاه مهربان صاحبان آن به ما می آموخت همزیستی مسالمت آمیزرا.برای ما روشن است تشخیص اینکه ابراهیم یزدی و عزت الله سحابی ملی مذهبی تر هستند یا حاج حسین اسکندر لو که تن به اسارت هم نداد و آنقدر جنگید تا سربازان متجاوز چند دقیقه دیر تر وارد سرزمینش شوند. و نگاه ما به دختران غافل بی حجاب و پسرانی که وقتی در پاساز صفویه از صلیب برعکس به گردنشان می پرسی، تازه می فهمند((آنتی کریست)) یعنی چه، همان نگاه به دختران نیمه جان خرمشهر و سوسنگرد است که بوی گند نفس سرباز عراقی و وزن سنگینشان.... متجاوز، متجاوز است، از مرز مهران و شلمچه بیاید یا از کانال های ماهواره و شبکه های خصوصی وابسته به CIA.و باید ایستاد و مقاومت را ترویج کرد بین میراث خواران و میراث داران انقلاب و ترسید از زمانی که جوانان این نسل به جایی برسند که آرمان فداییان انقلاب را استهزا کنند و نفهمند و ندانند چه بر سر پدرانشان در دشتهای تفتیده ی جنوب آمده است... [ دوشنبه 89/11/4 ] [ 2:47 عصر ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
|