دولت آمریکا به اصغر فرهادی، کارگردان فیلم جدایی نادر از سیمین برای بردن جایزه گلدن گلوب تبریک گفت. دولت امریکا به هر کسی که برنده گلدون گلاب شود تبریک میگوید؟ امریکا یک پیام دیکد شده به طرفداران این روزهای اصغر فرهادی فرستاده، اون طبقهای که خودش روشنفکر میداند، طرفدار جدایی ملت از حکومت است، هوادار جدایی دین از سیاست است، تماشاچی جدایی نادر از سیمین است، به هیچ دین و آیینی پایبند نیست.
مسلمانان را به دلیل تعصبشان به باد انتقاد میگیرد، ولی با تعصب از بهاییها دفاع میکند، امریکا را فرشته بزرگ میداند، چلچراغ، بالاترین و دیگربان میخواند. بی بی سی فارسی و فارسی وان نگاه میکند. دلش برای سریالهای خیانتی روپرت مرداک میرود، آزادی برایش شکستن همه عرفها و تابوها است.
از شنیدن خبر ترور دانشمندان اتمی ایران لبخند میزند، برای همین است که وقتی تلویزیون صدای امریکا که نظر رسمی دولت امریکا است در زمان مصاحبه با عبدالمالک ریگی در زیر نام او قهرمان ملی ایران را مینویسد هیچ اعتراضی به آن نمیکند.
تا حالا فکر کردهاید چه کسانی دارند منافع اجتماعی (گروه، طبقه و دستهشان) را به یک حق تبدیل میکنند؟ برای مثال وقتی گروهی سود شخصیشان در انتشار مجلات مستهجن است تلاش میکنند تا این سود شخصی را با استناد به حقوق مندرج در بندهای اول و دوم منشور حقوق بشر یعنی حق" آزادی بیان" مشروع و معتبر جلوه دهند.
امریکا (انگلیس و اسراییل) سعی میکنند همه چیز را مشروع نشان دهند. شبیه طعم کوکاکولا. که در هر کشوری بنا بر ذائقهی مردم آن کشور طعمش فرق میکند. مزهی کوکاکولا توی آمستردام با مزهی کوکاکولا در تهران خیلی فرق دارد.
اصغر فرهادی در جدایی نادر از سیمین ناهنجاریهای جامعه را طوری به نمایش می گذارد که گویا تمامی مشکلات بشریت در نقطه ای اتفاق افتاده که این فیلم ساخته شده است. جدایی نادر از سیمین یک فیلم اجتماعی است که به صورت افراطی به سیاه نمایی پرداخته است و مشکلات جامعهای که هیچ کس منکر آن نیست را چنان بزرگ کرده که هر کس بدون اطلاع از اوضاع، این فیلم را مشاهده کند مطمئنن چنان دید بدی به ایران و ایرانی و علی الخصوص که گویا هدف فرهادی هم همین بوده است، دید بدی به مذهبیها پیدا میکند که دیگر به سختی شاید بتوان این ذهنیت را پاک کرد.
آقای فرهادی، جدایی نادر از سیمین دوباره ما را به یاد فیلمهایی می اندازد که فرد مذهبی را یک فرد نابهنجار جامعه معرفی می کند. چرا باید کاراکترهای مذهبی در فیلمهای شما طوری تعریف شوند که در آخر ماجرا همه هیبت آنها فرو بپاشد؟ یک سری با هدف و برنامه بهایی میشوند که حساب آنها جداست.
طرف با هدف و برنامه بهایی میشود بهایی بودن تبلیغ میکند. ولی اون قسمت مردم عادی که چون از آخوندها بدشان میآید، میآیند آخوند تعمیم میدهند به کل اسلام. بعضیها فکر میکنند قبل از جمهوری اسلامی اسلام وجود نداشته، همین عوام در دوره ناصری هستند که انگلیس میاید برایشان باب میآورد: منم همان مهدی (عج) که منتظرش بودید دیگر منتظرش نباشید. شیعه به امید است که زنده است، امید شیعه را بکشید شیعه میمیرد.
جدایی نادر از سیمین برای این جایزه باران میشود که خارجیها فکر میکنند امید کش است، یعنی باید امید شیعه را بکشد، امید کسانی را که به اسلام وفادار هستند را خشک کند. همینهایی که این روزها دارند سنگ فرهاد صغیری و جدایی ملت از حکومت به سینه میزنند و برای گرفتن خرس و خروس از دست لکاتههای خالی چوبی استتوس افتخار افتخار مینویسند همانهایی هستند که سر سکانسی که شهاب حسینی خودش را میزند خنده سر میدهند، اینها هنوز فرق درام و کمدی نمیدانند تازه ایلی پا میشوند میروند آیامدیبی فیلم مورد علاقهشان را بهترین فیلم درام تاریخ سینما بکنند.
اگر جامعه را جسم و فرهنگ را همچون روح در نظر بگیریم به خوبی میتوانیم پیامدهای به چالش کشیده شدن فرهنگ برای جامعه را در ذهن خویش ترسیم کنیم. در دنیای مدرن همه باید مثل هم فکر کنند. جمهوری اسلامی باید قبل از حمله نظامی فرو بپاشد، ترور دانشمندان اتمی ایران، موج جهانی جدایی نادر از سیمین، دست دادن فرهادی با آنجلینا جولی، برهنه شدن گلشیفته، اولین اسکار تاریخ سینمای ایران.
اینها همه آب آسیاب پروپاگاندای ضد ایرانی است تا زمینه را برای حملهی نظامی امریکا به ایران آماده کنند. یک مرحله قبلتر از آن هم براندازی بدون خشونت جمهوری اسلامی است. در هر صورت براندازی حکومت ایران هدف اصلی ماجراست. جدایی نادر از سیمین دارد به بهترین فیلم تاریخ سینما و بشریت تبدیل میشود.
نویسنده:حمیدرضا علاقه بند