ماه و مهر |
منقول است: «در بصره زنى بود «شعوانه» نام که مجلسى از فسق و فجور منعقد نمىشد در بصره ،که از وى خالى باشد. روزى با جمعى از کنیزان خود در کوچههاى بصره مىگذشتبه در خانهاى رسیدندکه از آن افغان و خروش بلند بود گفت: سبحان الله! در این خانه عجب مصیبت وغوغایى است! کنیزى را به اندرون فرستاد از براى استعلام از حقیقتحال، آن کنیزرفت و معاودت نکرد.و کنیزى دیگر را فرستاد آن نیز رفت و نیامد.دیگرى را فرستادو به او تاکید نمود که زود معاودت کن.کنیز رفت و برگشت و گفت: اى خاتون! اینغوغاى مردگان نیست، ماتم زندگان است.این ماتم بدکاران و عاصیان و نامه سیاهاناست.شعوانه که این را بشنید گفت: آه، بروم و ببینم که در این خانه چه خبر است. چون به اندرون رفت دید واعظى در آنجا نشسته و جمعى در دور او فراهم آمدهایشان را موعظه مىکند و از عذاب خدا مىترساند. و ایشان همگى به گریه و زارىمشغولند.و در حینى رسید که واعظ تفسیر این آیه مىکرد که: «اذا راتهم من مکان بعید سمعوا لها تغیظا و زفیرا و اذا القوا منها مکانا ضیقا مقرنین دعوا هنالک ثبورا». یعنى: در روز قیامت چون دوزخ، عاصیان را ببیند در غریدن آید وعاصیان در لرزیدن آیند.و چون عاصیان را در دوزخ افکنند در مقام تنگ و تاریک وزنجیرهاى آتشین به یکدیگر باز بسته فریاد واویلا برآورند.مالک جهنم به ایشان گوید: زود به فریاد آمدید بسا فریاد و فغان که بعد از این از شما صادر خواهد شد» . (46) شعوانه چون این را شنید بسیار در وى اثر کرد و گفت: اى شیخ! من یکى ازروسیاهان درگاهم آیا اگر توبه کنم حق - تعالى - مرا مىآمرزد؟ گفت: البته اگر توبه کنىخداى - تعالى - تو را مىآمرزد اگر چه گناه تو مثل گناه شعوانه باشد.گفت: اى شیخ! شعوانه منم و توبه کنم که من بعد گناه نکنم.آن واعظ گفت: خداى - تعالى - ارحم الراحمین است و البته اگر توبه کنى آمرزیده شوى. پس شعوانه توبه کرد و بندگان و کنیزان خود را آزاد کرد و به صومعه رفت ومشغول عبادت پروردگار شد و دایم در ریاضت مشغول بود، به نحوى که بدنش گداخته شد و به نهایت ضعف و نقاهت رسید. روزى در بدن خود نگریست، خود را بسیار ضعیف و نحیف دید گفت: آه آه، در دنیا به این نحو گداخته شدم و نمىدانم در آخرت حالم چون خواهد بود؟ ندایى بهگوش او رسید که دل خوش دار و ملازم درگاه ما باش تا روز قیامتببینى حال تو چونخواهد بود» نیامد بدین در کسى عذر خواه که سیل ندامت نشستش گناه منبع: معراج السعادة - می توانید کل این کتاب شریف را در اینجا ببینید [ پنج شنبه 90/5/6 ] [ 3:40 عصر ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
|