ماه و مهر |
با دقت به حکومت های خودکامه منطقه خواهیم یافت که اغلب آنها با « خدعه دموکراسی » وسراب آزادی بر سر کارآمده و با همین نام نیز مصالح دین ودنیای مردم کشورشان را به باد داده و مطامع خود و بیگانگان را دنبال کرده اند ، همانگونه که در کشور ما نیز رضا شاه با نام « جمهوری » و با پوشش رأی اعتماد از مجلسِ وقت ، چندین دهه سیاه ترین دیکتاتوری ها را بر کشور حاکم کرد . حال نیز جکومت « بن علی » و « مبارک » از همین خصوصیت برخوردارند چرا که فردی چون بن علی وقتی کودتا کرد ، نوید آزادی و مردم سالاری به مردمش داد و چون مبارک سال ها بر مردمش با نام رئیس جمهور سلطنت کرد . در نوع ساختار سیاسی این کشورها از آنجا که تمام نهادهای تقنینی و اجرایی تحت نفوذ اصحاب قدرت وثروت است ، بنابر آنچه که تشخیص می دهند مصلحت ها را ایجاد می کنند وبا ایجاد وضعیت فوق العاده و تغییر قانون اساسی ویا تعطیلی انتخابات و مادام العمر کردن دوره ریاست جمهوری فرصت جولان خود وبیگانگان را سال ها در کشورهای اسلامی ایجاد کرده اند. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و شکل گیری نظامی بر پایه مردم سالاری دینی با محوریت ولایت فقیه آنچه که مانع تکرار این رویکرد متداول در کشورهای منطقه شد حضور مدبرانه ولی فقیه و رهبری آگاه در رأس کشور بوده است چرا که در تاریخ بیش از سی ساله نظام اسلامی در مجلس و دولت های مختلف روی کارآمدن افرادی که استعداد دیکتاتوری و خودکامگی داشته اند کم نبوده است . که انتخاب « ابوالحسن بنی صدر » با نقاب عوام فریبانه تخصص و مردمی بودن و وابسته به خاندان سادات واهل علم به عنوان رییس جمهور نمونه ای از آن می باشد. که وی پس از انتخاب با خیانت به اعتماد مردم به ایجاد حاکمیتی دوگانه روی آورد وبا سوءاستفاده از عنوان فرماندهی کلّ قوا با گماردن برخی از نظامیان خائن درجایگاههای کلیدی ارتش و ایجاد « گارد ریاست جمهوری » با کمک میلیشیای منافقین ، نظام وانقلاب اسلامی درگیر جنگ با جهانخواران را با خطر جدی مواجه کرد ، که با خلع او ازفرماندهی کل قوا و با مدیریت امام راحل و حضور مردم در خیابان ها با شعار « ابوالحسن پینوشه » جلوی تولد دیکتاتوری دیگر در کشور گرفته شد و پس از وی نیز با وجود شاخص ولایت فقیه عادل وآگاه شکل گیری اشخاص موازی حتّی در کسوت مرجعیت یا قائم مقام رهبری و یار دیرین امام بودن نیز با مانع جدی ولایت فقیه مواجه شد و با وجود این قدرت مقتدر حواشی خطرناک جریانات موازی مثل منتظری از نفوذ به جایگاههای مهم نظام باز ماندند. در زمان رهبری جانشین مدبّرحضرت امام نیز ما تحرکات خطرزایی چون آنچه که در ابتدای انقلاب اتفاق افتاد را داشتیم که تلاش بی وقفه جریان « کارگزاران » با محوریت « مهاجرانی » و « کرباسچی » نمونه بارز آن است که در اواخر دومین دوره ریاست جمهوری آقای «رفسنجانی » ایشان با ایجاد جوی مطبوعاتی و ابراز علنی اینکه : « شأن آقای رفسنجانی از قانون اساسی بالاتر است .» سخن از تمدید ومادام العمری ریاست جمهوری ایشان داشتند که با سکوت وی این روند ادامه پیدا کرد وحتی طرح آن در « مجمع تشخیص مصلحت نظام » برای تغییر موانع قانون اساسی مطرح شد و نه در مجلس آن زمان و نه در هیچ جای دیگری صدای مخالف جدی ای شنیده نشد بنابر این بسیاری کار را تمام شده حساب کردند ، تا اینکه رهبر معظم انقلاب اسلای در دیداری با هیئت دولت آقای رفسنجانی با تصریحشان به آشکارا تنها ومقتدر ترین صدای مخالف آن شدند که فرمودند : طبق قانون اساسی آخرین روزهای دوره ریاست جمهوری آقای رفسنجانی است و در انتخابات آتی ایشان نمی توانند نامزد شوند. (1) هر چند این سخن منجر به کدورتی خاموش شد و رهبری معظم انقلاب اسلامی را وا داشت برای برطرف کردن این کدورت در سر صندوق رأی در دوم خرداد سال هفتا د و شش بگویند : «هیچ کسی برای من هاشمی نمی شود.» ولی با درایت نرم ایشان فتنه مهاجرانی کرباسچی با شکست مواجه شد. رهبر معظم انقلاب اسلامی با وجود اینکه به انتخاب خاتمی چنان راغب نبودند ولی پس از انتخاب وی در دوم خرداد ?? در مقابل خواست خواصی که خواستار ابطال آرای وی بودند ایستادند و چون فتنه ?? از آرا مردم صیانت کردند. پس از آن نیز رهبری معظم انقلاب اسلامی با درایتی مثال زدنی که توضیح آن کتابی قطور می طلبد ترفندهای براندازانه و مکرر جریان دوم خرداد که امروز عوامل فتنه اند را در دولت هشت ساله شان نقش بر آب کرد که مهمترین آنها لوایح دوقلو خاتمی که خلاف قانون اساسی خواستاربه دست گرفتن برخی از اختیارات ولی فقیه بود که به پافشاری مجلس ششم در مقابل مخالفت شورای نگهبان و همکاری مجمع تشخیص در تحمیل آن خواسته های غیر قانونی امید داشت ، می باشد که رهبر معظم انقلاب اسلامی فصل الخطاب را قانون اساسی دانستند و نمونه دیگر آن نیز دیکتاتوری مجلس ششم درپروژه « جام زهر 2 » بود و تحصن نکبت بارنمایندگان مردود آن مجلس که خواهان تعطیلی انتخابات مجلس هفتم بودند نیز با مدیریت ولائی ایشان بی اثر ماند. در فتنه 88 نیز ما شاهد بودیم که با سعه صدر و روشنگری بی سابقه رهبری بدعت ابطال انتخاباتی با حد نصاب بی نظیر در ایران وجهان که اشراف سر برآورده از نظام با همکاری اشراف فراری طاغوت ومنافقان امّت با طرح بیگانگان آنرا سازمان داده و به دنبال دیکتاتوری اقلیت بودند نیز راه به جایی نبرد. پس از فتنه انتخابات نیز ما درایت ایشان در برخورد نرم با بدعت هایی چون اختصاصی کردن دانشگاه آزاد با نام وقف و جدا سازی بانک مرکزی از دولت را شاهدیم. که این درخشش ولی فقیه ، سخن مشهور امام خمینی که در ابتدای انقلاب اسلامی در مقابل بدخواهان « ولایت فقیه » داشتند را به یاد می آورد که فرمودند : « ولایت فقیه آمده است جلوی دیکتاتوری ها را بگیرد. » وانصافاً امروز اگر نبود حضور رهبری عادل وآگاه و مقتدر در نظام اسلامی چقدر اقتضای به وجود آمدن بن علی ها ومبارک ها وجود داشت ؟ مگر در تاریخ انقلاب های دیگر سراغ نداریم که خود انقلابیون جای دیکتاتورهای قبل نشسته و سال ها کشور را به پیش از انقلاب عقب راندند؟! از این واقعیت می توان درک کرد که چرا دشمنان که بیش از بیست سال برنامه ریزی دقیق وحساب شده کرده بودند پس از شکست در فتنه 88 موج تخریب و برنامه سازی های خود را بر ضد مقام ولایت فقیه گسترش داده اند چرا که رضا خان سازهای کارکشته جهان بارها از این ساحت قدسی شکست خورده اند و حال نیز عِرض خود می برند و زحمت بر خود می خرند ، غافل از اینکه ساحت ولایت را خدا عزیز داشته است .
[ شنبه 89/11/23 ] [ 1:29 عصر ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
|