ماه و مهر |
امروز مثل همه روزای پیش برنامه قرائت روزانه جزء جزء قران را داشتیم... که دیدیم فاطمه خانوم به یک ورقه دستش اومد داخل حسینیه و اونو داد دست زهرا.... زهرا هم اونو برای همه داشت میخوند.... نمیدونم عده ایی شب می خوابن و خواب میبینن و روز ملت و ساده فرض میکنن و میشن مستجاب الدعوه و حاجت روا کن و با یک نفس شفابخش سرکیسه کردنو تحویل مردم میدن... باورمون نمیشد ...یک از افراد همین محل خودمون ..خودشو سید خطاب داده و عالم علم کیمیا خود را خوانده...و ازملت میخواهد که با او تماس گرفته تا انها را از پریشانحالی و بدبختی دراورده... حالا خودش کی هستش بماند که شرمم میاد حرفشو بزنم.... داد خانومها دراومد..امروز معلوم نبود جه طوری قران خونده شد..پچ پچها تموم نشد تا پایان..ورق دست به دست میگشت و انگشت حیرت بود که بر لبها می رفت.. خنده تمسخر خانومها.... بعد خواندن فاتحه پایان قرائت...به خانومها گفتم ..جای خوشحالیست که همه شما به پوچی این برنامه ها واقفید.... ولی باید هوشیار باشید.. ایا اگر این ادم را نمیشناختید و این برگه را می خواندید باز هم با این قاطعیت بر عقیده خود پایدار بودید.. اینها فتنه های جدیدیست که می خواهند بر ایمان ما تاخت و تاز کنند... ساده از کنارشان نگذریم... البته پیگیر این مسئله برای اطلاع مسئولین هستیم.. [ دوشنبه 87/10/30 ] [ 9:42 عصر ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
|