ماه و مهر |
مواد تبلیغی (پوستر- آنونس – تیزر - پلاکادر و عکس) سینمای امروز- از همان تفکر و سیاستهای کلی تولیدات سینمائی سرچشمه می گیرد. قاعدتا اگر بخواهیم مدیریتی را ارزشیابی کنیم کافیست نگاهی به انتخاب مدیران میانی و خروجی تولیدات و تصمیم گیریها. تاثیرگزاری. تفکر و اندازه عقلائی بیندازیم تا مدیریت او را مورد سنجش قرار دهیم. وقتی مدیری تفکر ساده اندیش و سطحی داشته باشد قطعا انتخاب مدیران پائین تر یا اندازه اوست و یا پائین تر. تصمیم گیریها و تولیدات نیز به همان میزان و اندازه خواهد بود.اگر اندکی دقت کنید می بینید امروز چه قشری از کارگردانها و تهیه کنندگان و طراحان گرافیکی در حال تولید آثار سینمایی و تبلیغی هستند. اگر در این میان اثر فاخری هم دیده شود قطعا تلاش و انگیزه خالق اثر است تا اینکه تاثیر سیاستهای هوشمندانه و منطبق بر واقعیات مسئولین سینمایی! یکی از کارگردانهای پیشکسوت می گفت: قبل از انقلاب فقط از دو موضوع بیشتر نمی توانستیم فیلم بسازیم 1-جاهلان 2- فاحشه ها چون اینها تنها قشری بودند که صاحب اتحادیه و انجمن نبودند. بعد از انقلاب هم جز پرداختن به مسائل عشقی و عاشق شدن آبگوشتی و نخ نما شده و تکراری چیزی دیگری نمیشه ساخت! چرا اجازه ساخت فیلمی درباره این اختلاسهای میلیاردی نمی دهند؟ اگر بخواهیم درباره این موضوعات فیلم بسازیم باید تحقیق کنیم و اگر تحقیق و بررسی کنیم سر کله آقازاده ها پیدا میشه و زیاد به مذاق آقایان خوش نمی آد. پس نتیجه می گیریم باید دوباره برگردیم به موضوعات از قبیل اینکه: پسری دختری را دوست دارد ولی برای رسیدن به او مشکلاتی دارد یعنی دنبال نخود سیاه رفتن. سینمای دولتی بی رونق و بی انگیزه و غیر واقعی و دور از مشکلات و مسائل مردم فقیر – بیکار- و بی انگیزه چه کارآیی دارد؟ مگر این مشکلات در کشورهای پیشرفته نیست؟ چرا آنها از پرداختن به این موضوعات ابائی ندارند؟ و ما همیشه در حال پنهان کردن آن هستیم! چگونه باید چشم بر واقعیات بست و آنرا نبینیم! آیا شما منکر وجود خورشید هستید؟ تصاویر پلاکادرهای سینما نشانه خوبی است از بی محتوا - تکراری و کلیشه بودن این سینماست. که با سرعت زیاد در حال سقوط است. اگر نام فیلم را از این پلاکادرها حذف کنیم آیا می توانید فیلم ها را از یکدیگر تشخیص بدهید؟ چرا به هنرمندان فرهیخته مجال کار نمی دهند؟ حتی بعضی از آنها فاصله بین هر کارشان نزدیک به یک دهه می شود. خروجی این سینما چیزی جز رفع تکلیف و ارائه آمار و ارقام کمی سینما برای مسئولان بالاتر و سرگرم کردنمردم بدون رعایت ابتدائی ترین ساخت و سازهای حرفه ای سینما. و پائین آوردن سلیقه مردم چیزی دیگری به ارمغان نخواهد آورد. زمانی که فیلم عاشقانه ساخته علیرضا داودنژاد در دفتر گل فیلم . متعلق به برادران آشتیانی پور در حال آماده ساری برای اکران عمومی بود می گفت: برای اکران این فیلم از سوی دفتر نظارت و ارزشیابی معاونت سینمای خیلی اذیت شدم هم بخاطر موضوع فیلم و هم بخاطر محدودیت ها و شرایط اجتماعی آن زمان. می گفت: برای گرفتن مجوز نمایش فیلم به دفتر آقای خاکبازان مدیر کل نظارت و ارزشیابی معاونت سینمایی وزارت ارشاد رفته بودم آن سال آقای ایرج قادری و ابراهیم حاتمی کیا هر دو فیلم ساخته بودند فیلم ایرج قادری به راحتی پروانه نمایش گرفته بود و حاتمی کیا ممنوع الکار بود. من از سر کنجکاوی از ایشان پرسیدم من از کارهای شما سر در نمی آورم؟ شما که ادعای مسلمانی و انقلابیتون گوش فلک را کر کرده! این کارها یعنی چی؟ در دوران شما باید ایرج قادری با آن گذشته سینمای قبل از انقلاب فیلم بسازد و براحتی اجازه نمایش بگیرد؟ و حاتمی کیا که فرزند همین انقلاب هست و تو تمام فیلمهاش پیام انقلاب و بسیجیها را انتقال میده شما ممنوع الکارش می کنید؟ خاکبازان در جواب گفته بود: ما با امثال ایرج قادریها مشکلی نداریم فیلمهاش دختر پسری و ... هست و حرفی برای گفتن نداره هر وقت بخواهیم گوششو می پیچیم. ولی مشکل ما با بچه مسلمونائیه که می خواهند حرفهای گنده گنده بزنن! منبع :رجا نیوز [ جمعه 87/4/7 ] [ 10:8 عصر ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
|