ماه و مهر |
استلام البیت حرام، ابراج البیت حلال . (شاخهای شیطان در اطراف کعبه) تا چند سال پیش، بلندترین بنای مُشرف به صحن مسجدالحرام، قصر ملک فهد، سلطان پیشین مملکت عربی سعودی یا همان خادم الحرمینی بود که بر بلندای ابوقُبیس، صدها متر فراتر از مخدوم خود نشسته بود. مهمانان خاصّ پادشاهی سعودی در ایّام حج در این قصر ضیافت اتراق میکردند تا ضمن انجام اعمال، از آن بلندا ناظر صحن مسجد و طواف حاجیان باشند. امّا امروزه دیگر، این بنا در برابر برج در دست ساخت «ابراج البیت» کوچک مینماید. درست مقابل رکن یمانی. این بنا که معرّفیاش خواهم کرد، قرار است در سال 2012 م. افتتاح شود. بر این مُژده گر سر فشانم رواست. در تمام نقاط جهان و میان همة اماکن مقدّس مذهبی، هیچ بنایی تاکنون مجال و جرئت قد برافراشتن به این قدّ و قواره را نداشته است.
برجهای تجاری مکه (ابراج البیت)، که در واقع باید «شاخهای شیطان» خوانده شود، سرشار از نمادهای ماسونی، بنای کعبه را به محاصره گرفته، کار لرد فاستر، معمار و ماسون نامدار، و «مجتمع بن لادن» [1] [2] [3] در سال 2012، که از دیدگاه فرقههای شیطانی شروع «نظم نوین دنیوی» است ساختمان "ابراج البیت" به پایان میرسد و کعبه چنین در سایه نمادهای شیطانی قرار خواهد گرفت. برج رفیعی که در میان دو بال قرار گرفته، در نوع خود بزرگترین ستون اوبلیکس جهان است که از عهد مصر باستان تاکنون ساخته شده است. همة کسانی که تا یکی دو سال پیش در ایّام برگزاری حجّ تمتّع در رمی جمرات، ستون شیطان را سنگباران کردهاند، شکل ستون میانی خانة شیطان را به یاد دارند. ستونی چهارگوش که در انتها، نوک هرمی مشکلش خود را مینمایاند. این ستون همان ابلیسک است که امروزه به عنوان یکی از معروفترین نماد فراماسونرهای جهان قابل شناسایی است.
میدان بزرگ رو به روی کاخ سفید در واشینگتن، میدان ساختمان بزرگ واتیکان، پاریس، لندن، برزیل و صدها نقطة دیگر جهان، نمونههایی از این ستون را به نمایش گذاشتهاند. حضور این نماد در هر کجای جهان نشان دهندة حضور و سلطة فراماسونرها بر مقدورات و مقدّرات آن سرزمین است. در کشورهایی همچون ترکیه و مصر هم که برای مدّتهایی طولانی فراماسونرها زمام امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را در اختیار داشته و دارند، این نماد مقدّس ماسونی خود را مینماید. در ایران خودمان هم نمونههایی از این ستون را تا سال 1357 قد برافراشته داشتیم.
برج ایفل در فرانسه و برج ساعت لندن دو نمونة فانتزی ابلیسک هستند که توسط معماران ماسونی ساخته شدهاند. امّا ابراج البیت بر بلندای مسجدالحرام گوی سبقت را از همگان ربوده است. این برجها، در خود بزرگترین ابلیسک جهان را در امّ القرای جهان اسلام جای دادهاند؛ البتّه، با تخریب ستون خانة شیطان در رمی جمرات و جایگزین شدن دیوار عریضی به جای آن. این برجها با ابتکار معمار معروف ماسونها؛ یعنی آقای لرد فاستر قد برافراشتند تا هم پاسخی به اسائة ادب مسلمانان به شیطان در وقت تخریب ستونهای خانة شیطان در رمی جمرات باشد و هم جبرانی برای آن. از اینجا، برجهای مشرف بر مسجدالحرام و خانة کعبه با دو برج بزرگ دروازهای شکل ساخته شد تا به همگان اعلام نماید نه تنها مملکت سعودی، بلکه خانة مقدّس مسلمانان جهان نیز در آغوش ما و تحت سلطة ماست. ماجرای «دروازهها» نیز جالب است. در مصر باستان در میان ساحران و پس از آن در میان کابالیستها و فراماسونرها، دو ستون دروازهای شکل بر پهنة زمینی شطرنجی (مانند کفپوش شطرنجی تمامی لژهای ماسونی) به عنوان دروازة ارتباط با جهان ماورایی ابلیسی شناخته میشدند. اعمال کثیف مانند توهین به مقدّسات و مناسک شیطان پرستان و جادوگران، باعث بودند تا امکان ارتباط انسانها (یا همان جادوگران و ساحران) با نیروهای اهریمنی شیطانی و جنّی ممکن شود. امروزه اشرار یهود و فراماسونرهای درجة بالا و کابالیستها برای ارتباط با نیروهای شیطانی و اعمال قدرت بر رقیبان و مخالفان و مبارزة بیامان با انسان و ادیان در مناسک ویژه، از صفحات شطرنجی و دروازهها و ستونها بهره میبرند. چند سال قبل، در سفری به فرانسه، در منطقة مدرن و نوساز پاریس، بنای رفیع دروازهای شکل شیشهای را ملاحظه کردم. البتّه شما هم از دیدار نمونة کاملی از آن بینصیب نماندهاید. طیّ سه چهار سال اخیر دو نمونة بزرگ از برجهای دروازهای شکل شیشهای را در حاشیة غربی بزرگراه مدرّس ساختهاند. بر تپّههای معروف عبّاس آباد. جالب اینجاست که در این دروازهها که از اتّفاق، دولتی هم هستند، هرم معروف چشم جهانبین All seeing eye را هم ساختهاند. این واقعه را به حساب هر کس میخواهید بگذارید با خودتان. به هر روی نمادها و نمادسازها کار خود را میکنند. بگذریم! از «شاخهای شیطان» قد برافراشته بر فراز مسجدالحرام میگفتم. بخش انتهایی و بالای دو بال این بنا که ابلیسک بلند مزیّن به ساعت بزرگی را در خود جای دادهاند، به شکل بخش انتهایی بالهای خفّاش ساخته شدهاند. بد نیست بدانید که در ادبیّات مسیحی، شیطان در شمایل حیوانی با بالهای خفّاش، پاهای شیر و سری چون سر قوچ به تصویر کشیده میشود. این نماد را در بسیاری از فیلمهای هالیوود و از جمله امگا کد 2 میتوانید ببینید. گوییا که معمار صاحب سبک این برجها میخواهد به همگان القاء کند که بالهای شیطان مسجدالحرام را در خود گرفتهاند. در واقع، رمی و سنگباران معکوس از بلندای مسجد آغاز شده است. سنگهای پنهانی نیروهای اهریمنی بر سر و روی حجّاج طواف کننده و عمره گزاران. امواج منفی شیطانی که جان مسلمانان را هدف تیرهای زهراگین میسازد. بسیاری از محقّقان بر این باورند که، انفجار دو برج نیویورک در یازده سپتامبر، در واقع، حاصل پروژة انفجار دروازهای بود که در آن زمان و مکان خاص و البتّه از نظر فراماسونرهای نشسته بر اریکة قدرت سازمانهای مخفی، راه ورود نیروهای شیطانی را بیش از پیش در زمین و در صحن حیات اجتماعی ساکنان زمین هموار ساخت. چنان که عرض کردم، قرار است این بنا و بالهای شیطانیاش در سال 2012 م. افتتاح شود. از نظر فرقههای شیطانی و طرّاحان نظم نوین جهانی، سال 2012 م. سال شروع نظم نوین دنیوی است. در این سال کعبه در سایة نمادهای شیطانی ابراج البیت قرار خواهد گرفت. افتتاح برج در 11 ژانویة 2012 م، ارتباط این برج را با فاجعة پیشبینی و اعلام شده توسط غربیها در سال 2012 م. نشان میدهد. در آثار متعدّد و فراوانی که طیّ سالهای اخیر دربارة فاجعة جهانی در سال 2012 م. ساخته شده و پهنة وسیعی از سینما و حتّی مستندات تلویزیونی آمریکایی و اروپایی را اشغال کرده، این سال را سال ظهور مسیح دجّال یا همان مسیح دروغین اعلام کردهاند. عدد 11، عدد مقدّس فراماسونرهاست. قراینی حکایت از این دارد که سران مجامع مخفی، کمر همّت بستهاند تا با زمینهسازی ذهنی و تبلیغات گسترده، وقوع حوادثی در ابعاد جهانی را در سال 2012 محتوم، مقدور و پیشبینی شده معرّفی کنند. هم اینک در اثر ساخت مجموعههایی از مستندات تلویزیونی، میلیونها نفر در آمریکا و اروپا چشم به این سال دوختهاند و با نگرانی روزها را میشمارند. آنها حتّی به مردم القا کردهاند این تاریخ و واقعة مصیبت باری که بخش عمدهای از جهان را نابود خواهد کرد، توسط اقوام مایا و توسط پیشگویانی چون نوستر آداموس که از اتّفاق خودش در زمرة کابالیستها است، پیشگویی شده است.
آنچه برای ما مسلّم است، آن است که، غرب و سران مجامع مخفی شیطانپرست و فراماسونر که اداره و کنترل جهان را عهده دارند، برای اجرای آخرین بخش از پروژة نظم نوین جهانی یا همان جهان تک حکومتی شیطانی، عجولانه در پی نمادسازی و اقدام پیشدستانهاند و با مدد گرفتن از نیروهای غیر ارگانیک، ماوراء الطّبیعهای ابلیسی و جنّی، خود را مهیّای اقدامی در ابعاد جهانی برای نابودی مستضعفان و اسلام کردهاند.
مسیحیّت و سایر مذاهب محرّف در این میان جایگاهی ندارند؛ زیرا مسیحیّت و کانونهای بزرگ مسیحی و از جمله کلیسای کاتولیک تمام عیار در اختیار همین کانونهای قدرت است و سران این کانون به ظاهر مذهبی از اعضای اصلی مجامع مخفیاند و بازیگران بخشهایی از سناریوی طرّاحی شده هستند. حساب مستضعفان مسیحی و روحانیان مستقل را باید از این کانون جدا دانست. تنها اسلام، مسلمانان، کعبه و بزرگترین کانون شیعی؛ یعنی ایران اسلامی است که به عنوان مزاحم و آخرین بازماندههای دینداری در برابر مجامع مخفی و کانونهای قدرت شیطانی ایستاده است. سازندة فیلم 2012 م. در فیلمش و در هنگام به تصویر کشیدن فاجعة جهانی، نشان میدهد که همة بناها و کانونهای مذهبی مسیحی، بودایی و غیره منهدم و از بین میرود، امّا، همو از ترس اعتراض و عکس العمل مسلمانان از به تصویر کشیدن ویران شدن کعبه خودداری کرده بود. بزرگترین مأموریّت وهّابیون تا سال 2012 م. به اجرا در خواهد آمد، تا این سال، همة نشانهها، نمادها و سوابق مسلمانان سلف و اهل بیت(ع) در امّ القرای اسلامی نابود خواهد شد و در غیبت همة سنّتهای اسلامی که در اثر بدعتهای سلفی و شرکآلود خواندن آن سنّتها از میان مسلمانان رخ بربسته، در بنای اصلی «مسجدالحرام و مسجد النّبی» نیز در تیررس تیرهای زهرآلود ماسونی و شیطانی از جمله ابراج البیت، کارکردهای خود را از دست خواهد داد تا فراماسونری جهانی یا همان دجّال آخرالزّمان به راحتی بتواند حکومت جهانی شیطان را مستقر نماید. هر کس میتواند به اقتضای گرایش و حسّاسیت خود به نوعی و از وجهی به ابراج البیت بنگرد. این بنا، مسجدالحرام، کعبه و طواف را تحت الشّعاع خود قرار میدهد. برج اصلی با ارتفاع 595 متر در کنار شش برج بزرگ مسکونی، که جملگی متعلّق به «مجموعة بن لادن» هستند. حتّی اجازه نمیدهد شما تصویری از مسجدالحرام، گلدستهها و پهنای آسمان داشته باشید. سازمان جهانی و از جمله یونسکو، در حالی چشم خود را بر این هیکل ابلیسی بستهاند که برای ثبت ابنیة تاریخی در ایران مانند میدان بزرگ امام در اصفهان، شرط خود را کوتاه شدن و تقلیل طبقات برج جهان نما در حاشیة میدان اعلام میکنند. سکوت سازمانهای جهانی بیوجه نیست. آنها جملگی تحت مدیریّت سازمانهای ماسونی عمل میکنند. یونسکو به عنوان یکی از بازوهای اصلی و فرهنگی فراماسونری جهانی قابل شناسایی است و رؤسای آن عمدتاً خود فراماسونر هستند، امّا سکوت سازمانهای فرهنگی اسلامی در سراسر جهان اسلام و از جمله ایران توجیه پذیر نیست. مدیران سازمانهای مسئول میراث فرهنگی، در حالی از این موضوع مهم که به آیندة اسلام و ایران بستگی دارد، غفلت میورزند که از ردّ و نشان ستونهای تخت جمشید و لوحهای گلی برای لحظهای غفلت نمیورزند و سرمایههای بزرگی را صرف برگزاری نمایشگاهی از این آثار در ایران و اروپا میکنند و گاه رؤیای جشنهای بزرگ ملّی عید نوروز را در خرابههای پرسپولیس در سر میپرورند و همّت خود را مصروف آن میدارند. به قول شاعر من در این بحر تفکّر به کجا و تو کجایی؟ امّا از وجهی دیگر و مهمتر، پروژة 2012 م. که اینک «ایران اسلامی» را به دلیل رویکرد شیعی و ولاییاش از یک سو و «حرمین مکّه و مدینه» را از دیگر سو، چون یک سیبل در تیررس اهداف شیطانی خود قرار داده، به عنوان انتقامگیری شیطان از خدای ابراهیم و آل ابراهیم(ع) قابل شناسایی است. شجرة طیّبهای که غرس شد تا از طریق بنیاسماعیل و اوصیای پیامبر آخرالزّمان، دین جهانی و حکومت جهانی مستضعفان در عرصة زمین مستقر شود اعلام پادشاهی جهانی بنیاسرائیل، اینک مشروط به در هم پیچیدن طومار آیین ابراهیم خلیل الرّحمن و «بنیاسماعیل» شده است. ظهور کبرای امام عصر(ع) به منزلة تحقّق طرح آسمانی استقرار شجرة طیّبهای است که با حضرت ابراهیم(ع) غرس شد تا در دولت کریمة آخرین فرزند این خانواده به برگ و بار بنشیند. ابراج البیت و پروژة ساختن شهرکی مسیحینشین در مکّه که به بهانة آشنا ساختن غیرمسلمانان با اسلام در حال شکلگیری است، اوّلاً؛
این همه، بر میزان القای خطوات و الهامات و وسواس شیطانی که منشأ همة آلودگیها، گناهان و منکرات در انسان است، میافزاید. ابتلای وحشتناک به غربزدگی مانع از درک این موضوع است. ابلیس و جنودش از طریق القا، الهام، وسوسه، تعریف و تزیین در مراحل اوّلیه انسان را برای انجام گناه تشویق میکنند، امّا در مراحل بالاتر با سلطه یافتن بر انسانها، از آنها به عنوان آلت فعل خود بهره میجویند. سلطة شیطان بر انسان با طیّ مراتبی اتّفاق میافتد تا آنجا که برخی از انسانها در عمل و نظر فرزند خواندة شیطان میشوند. از اینجا همة جوانان مسلمان جهان اسلام، مسلمانان عرب، فارس، ترک و سایر اقوام را برای مقابله با این دسیسهها فرا میخوانم. آنها میتوانند از طریق بمباران رسانهای موج تبلیغاتی وسیعی را برای متوقّف کردن پروژههای غیر رحمانی در سراسر جهان اسلام به راه بیندازند. جوانان غیور عرب زبان در عربستان، یمن، عراق، لبنان و شبه قارّة هند از توانمندی ویژهای برای ایجاد این موج فرهنگی و رسانهای برخوردارند. رایزنان فرهنگی را، در صورتی که از مادّه و تبصرههای اداری خلاص شوند، سفیرانی مکلّف میشناسم تا ضمن رصد کردن طرحها و توطئهها، همة اعتراض خود را در مجامع مذهبی، فرهنگی و حتّی سازمانهای بینالمللی اعلام و مواضع خود را آشکار سازند. اسماعیل شفیعی سروستانی
رادیو معارف 18/4/1389 [ سه شنبه 89/4/22 ] [ 12:52 صبح ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
* سیروس مقدم/ پس از بستری شدن زهرا سادات در بیمارستان، شیطان به جلد پرستار می رود تا این طریق سید رضا روحانی جوان را وسوسه کند تا با پرستار رابطه ی نامشروع برقرار کند. صورت خانم پرستار در چندین جای فیلم شیطانی می شود. * تهمینه میلانی/ زن پس از بستری شدن در بیمارستان به شوهرش توصیه می کند از این به بعد نان آور خانه تویی علاوه بر نگه داری بچه ها و غذا درست کردن به حوزه علمیه می روی و پای درس حاجیه خانم می نشینی و احادیث حقوق زنان را یادداشت می کنی. همچنین زن در بیمارستان جلساتی با زنان دیگر می گذارد و آنها را نسبت به ظلم و ستم های مردان نسبت به زنان و چگونگی احقاق حقوق از دست رفته شان آگاه می سازد... *مهدی فخیم زاده/ به جای زن، مرد پایش بی حس می شود. و زهرا کماندو مجبور می شود علاوه بر رفتن به حوزه و تدریس جودو به طلاب، مسئولیت مواظبت بچه ها و سایر امور خانه و زندگی را داشته باشد. اما کارگردان برای عدم ایجاد شبهه توانایی زن در اداره خانه، یک کارگر مرد استخدام می کند. * کمال تبریزی/ طلبه در یکی از روز ها دیر به ملاقات همسرش در بیمارستان می رود. بدین ترتیب به محض ورود به اتاق یک تیر کمان به سرعت از کنار صورتش رد شده و به در اصابت می کند. زهرا پس از پرتاب تیر گریه کرده و به او می گوید : می دونستم ، همیشه پای یک زن در میان است! * داریوش مهرجویی/ سیدرضا روضه خوان مجالس زنانه بالا شهر تهران است. و برای تأمین خرج پای همسرش فقط کافی است دو تا روضه بخواند... * بهرام بیضایی/ سید رضا پس از اینکه می فهمد همسرش نمی تواند روی پاهایش بایستد پیش وی می رود سرش را در روی زانویش می گذارد و با چشمانی اشکبار به وی می گوید: ای مونس و همنفسم ای بانوی همچو درّم! چه شده است تو را بر خیز و بیش از این مرنجان دلم را ... زهرا نیز در پاسخ می گوید: تو ای یگانه حاج آقای روی زمین! پاهایم که هیچ همه ی وجودم فدای یک قطره از اشک های تو. بیش از این اشک مریز و... * جعفر پناهی/ سید رضا از مراحل بستری شدن زنش فیلم برداری کرده و آن را به جشنواره کن می فرستد... * قاسم جعفری/ زنش را با وانت رفیقش به بیمارستان می آورد. در آنجا اجازه ملاقات را به وی نمی دهند. ناچارا در سالن منتظر می ماند. با پرستار آشنا می شود و در یک فرصت یک جیپ قرمز رنگ کرایه کرده و تا زمان بهبود یافتن زهرا سادات با پرستار به سفر شمال می رود. *فریدون جیرانی/ از علت افتادن زهرا سادات در چارچوب اتاق جویا می شود، سید رضا می بیند که ساق پای همسرش در اثر ضربات تبر چهار تکه شده و خونریزی فراوان است. سید رضا از ناراحتی چندین بار سرش را به دیوار می زند. سرش به طور وحشتناکی متلاشی می شود. مغز از درون جمجمه اش بیرون میزند و خون ها فواره می زند و شیشه دوربین را نجس می کند. * اصغر فرهادی/ زهرا سادات می افتد توی حوض خانه و گم می شود، تا آخر فیلم هم معلوم نمی شود که به چه سرنوشتی مبتلا شده است. * ایرج قادری/ بیماری زهرا سادات سرایت می کند به کل بدن و فوت می کند. سید رضا از غصه و ناراحتی به حوزه نمی رود و دائم در خیابان ها و پارک ها قدم می زند. تا اینکه اسیر رفقای ناباب و معتاد می شود او مجبور می شود برای تآمین مواد مخدر مورد نیازش وسایل خانه اش را بفروشد در صحنه های غمناک فیلم کارگردان نوار های "ابی" را یکی یکی پخش می کند. * بهمن قبادی/ سید رضا و زنش می خواهند مولودی زیر زمینی راه بیاندازند، امّا مجوز برایشان صادر نمی شود. *مسعود کیمیایی/ دکتر در مداوای زهرا سادات کاهلی کرده و مجبور می شوند هر دو پای زهرا سادات را قطع کنند... سید رضا درجه حرارتش به نقطه جوش می رسد از یک دست فروش یک چاقو تیز و برنده می خرد پشت عبایش قایم کرده و در اولین ملاقات با دکتر آنرا در شکمش فرو می کند. * عبد الرضا کاهانی/ از اوّل تا آخر دعوای سید رضا و زهرا بوق پخش می شود... * عباس کیارستمی/ سید و زنش دائم به دوربین نگاه می کنند و همزمان موسیقی دلنواز بافتن قالی شنیده می شود. * رضا میر کریمی/ زن تا آخر فیلم مشکل دارد امّا نمی فهمد چه مشکلی؛ از آخر هم قهر میکند. * مازیار میری/ زهرا سادات که به بیمارستان می رود کتاب اخلاقش را هم بر می دارد و به همه گیر می دهد. سید رضا نیز دائما با یک دستمال کاغذی یک چشمش را گرفته تا پرستار را نبیند. * محمد رضا هنرمند/ زهرا سادات در ماکارونی هایی که درست می کند. خاویار و ماهی سفید هم دارد. * مسعود جعفری جوزانی/ در قسمت پنجاهم فیلم زهرا سادات بالا خره از بیمارستان خارج می شود و در قسمت شصت و هشتم بافت قالی شان به اتمام می رسد و... *علیرضا افخمی: طلبه در بیمارستان دستانش را بالا می برد برای دعا؛ زنش شفا پیدا میکند و مریضان دیگر هم پیش وی آورده می شوند. * ابراهیم حاتمی کیا/ زهرا سادات هنگام بستری شدن در بیمارستان می فهمد که ناخواسته حامله شده است... * محسن مخملباف/ [ . . . ]! [ شنبه 89/4/12 ] [ 7:9 عصر ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
|