ماه و مهر |
طبق آمارتان ز بی بی سیکل ایران سیاه و تاریکه!خفقان می کند بسی بیدادکوچه عاشقی چه باریکه***طبق آمارتان ز بی بی سیکشته شد آن سعیده آقائیزنده گردیده وا تعجب هاوامصیبت چه ماجراهائی!برای دانستن ماجرای کامل داستان سعیده پورآقائی روی اینجا کلیک کنید***طبق آمارتان ز بی بی سیکودکان توی غزه خوشحالندبی خودی مادران آن وادیهمه گریان و جمله نالانندنه غزه نه لبنان!***طبق آمارتان ز بی بی سیرجوی گرچه ضد ملت بودمثل ریگان و همچنین صدامعاشق باکری و همت بود!(1)دو زوج موفق!***طبق آمارتان ز بی بی سیبی حجابی ز افتخارات استزندگی عیش و عشرت است اماتوی ایران که از محالات است***طبق آمارتان ز بی بی سیفرقه ضاله ی بهائیتنَبُود در پناه اسرائیلزین جهت دارد او صلاحیت(2)***طبق آمارتان ز بی بی سیفقرا کُلُهُم مسلمانندکافران جملگی بنابر اینمالک جنت و گلستانند(3)***طبق آمارتان ز بی بی سیشهر ما تار و تیره و تنگ استهمه جا توی کشور ایراناَه اَه و بیخودی و بدرنگ است***طبق آمارتان ز بی بی سیکودتاهای مخملی خوبههر کسی هم مخالفت داردبهر این نقشه کِیسِ(4) مطلوبه!***طبق آمارتان ز بی بی سیسال پیش آنچنان تقلب شدکه پس از آن نصیب کروبیبهت و حیرانی و تعجب شد***طبق آمارتان ز بی بی سیفقرا، رأیشان بُود کمیرأیشان احمدی اگر باشدکل کردارشان بُود سمی(5)***طبق آمارتان ز بی بی سیکل ایران فقط بُود تهرانرشت و ساری و اصفهان هرگزیزد و تبریز و همچنین کرمان***طبق آمارتان ز بی بی سی“چیز” اعظم غم وطن داردمی دهد دائماً بیانیهزین جهت او کفن به تن دارد***طبق آمارتان ز بی بی سیشاه ملعون خودش بسیجی بودزن او جان به راه ایران دادچون که آرایشش خلیجی بود!(6)***طبق آمارتان ز بی بی سینشود کشته فرد افغانیارتشی های گنده ی ناتورفته کابل برای مجانی!تصویر فوق بخشی از آبادی های ایجاد شده در افغانستان توسط حامیان فتنه سبز است***طبق آمارتان ز بی بی سیمفسدی نیست توی آمریکاهمه ی گند و آن کثافت هاشسته گردیده با کمی ریکا!***طبق آمارتان ز بی بی سیاغتشاشات و قلدری بَه بَهسوت وکف میزنی به عاشورا؟نوکر اجنبی بزن چَه جَه!ماشاالله! نوکر اجنبی بزن چَه چَه!***طبق آمارتان ز بی بی سینوکری کن برای آمریکاگر چه ننگ خیانتت هرگزنشود پاک با کمی ریکا!***تا حالا به این نکته فکر کرده بودین که طوطی هم سبز است؟!***طبق آمارتان ز بی بی سیخود فروشی دگر ندارد عارمثل طوطی که رنگ او سبز استهر چه میگویدت بکن تکرار [ دوشنبه 89/3/3 ] [ 10:16 عصر ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
« سردارِ هور»
ع عـاشـقانـــه بـاز امـشـب ، می زنــد نیـزار: زار می زنـد از دسـت ایـن دنیـای ناهنـجار: جـار ل لـشـکر نیــزار، پیـش قامتـش صف بستــه اند عشـق ، خود را می زنـد در محضـر سردار: دار ی یادگار« خیبر» است و« نصرتِ» « بدر» است و هور کس ندارد یـادگار، از ایـن گل بی خـار: خــار ه هرچه می خواهی بــگو ای هور! با « سـردارِ هور» مـی رود دیـگر از ایــن نیــزار، با اغیار، یـار ا از تـمـام نـای هـایـت ، نـام او را خــوانـده ای یـک نـیـستان، رازدارش بـوده ای، دیـواروار ش شادیـت ای هـور! امشب می رسد دیگر به سـر نیست دیگر، « رازِ خـود با یـار» را انـکار، کـار م مـوج غم، افتـاده انـدر سینه ی هــورالعظیـم گرچــه که ، برداشتـند از سینـه ی غمبار، بار ی « یار بـازآمد به منزل» ، خــوب می دانم چـرا ایـن چنیـن پرسوز، امشـب می زند نیـزار، زار
شاعر:عباس موزونی
[ سه شنبه 89/2/28 ] [ 10:37 عصر ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
اولین بار که در کلاس درست حضور یافتم مهربانی را نثارم کردی. به من اب و بابا را اموختی و من کتاب را دوست همیشگی خود یافتم. لبخندت نفسی مسیحایی در کالبد خسته ام بود و روح کوچکم را به پرواز در می اورد. نمیدانم مهرت مادرانه بود یا ...... ولی مثل مادرم دوستت دارم. روز معلم بر همه معلمان عزیز و مهربان مبارک باد [ چهارشنبه 89/2/8 ] [ 3:0 عصر ] [ فارا عطایی ]
[ نظر ]
|